1. a coin laundry
ماشین رختشویی پولی (سکه خور)
2. an express laundry service
اتوشویی تند کار (اکسپرس)
3. today is the day my wife does the laundry
امروز روزی است که همسرم رختشویی می کند (رخت ها را می شورد).
4. There was a pile of clean laundry on her bed.
[ترجمه ترگمان]یک کپه رخت شویی تمیز روی تختش بود
[ترجمه گوگل]یک شمع شستشوی تمیز در رختخوابش وجود داشت
5. She did the laundry and hung it out to dry.
[ترجمه دنیز] لباس هارا شست و بیرون آویزان کرد تا خشک شود
[ترجمه Pari] او لباس ها را شست و بیرون آویزان کرد تا خشک بشوند
[ترجمه ستاره] او لباس ها را شست و بیروت آویزان کرد تا خشک شوند
[ترجمه ترگمان]لباس ها را مرتب کرد و آن را خشک کرد تا خشک شود
[ترجمه گوگل]او لباس هایش را گذاشت و آن را خشک کرد
6. Please send clothes to the laundry.
[ترجمه parnia] لطفا لباس ها را به خشکشویی بفرستید.
[ترجمه ترگمان]لطفا لباسات رو به خشکشویی بفرست
[ترجمه گوگل]لطفا لباس را به لباس بپوشانید
7. The laundry was full of steam.
[ترجمه فرناز سنایی] لباسشویی پر از بخار بود
[ترجمه DHP12] لباسشویی پر از بخار بود.
[ترجمه ترگمان]لباس ها پر از بخار بود
[ترجمه گوگل]لباسشویی بخار بود
8. She supported her family by taking in laundry.
[ترجمه ترگمان] خانواده ش رو با گرفتن خشکشویی حمایت می کرد
[ترجمه گوگل]او با در نظر گرفتن لباس های شسته شده از خانواده اش حمایت کرد
9. The hotel has a laundry service.
[ترجمه ترگمان]هتل یک سرویس لباس شویی داره
[ترجمه گوگل]این هتل دارای خدمات خشکشویی می باشد
10. He'd put his dirty laundry in the clothes basket.
[ترجمه Mahsa] او لباس کثیفش را در سبد لباس ها گذاشت
[ترجمه ترگمان]لباس های کثیفش را در سبد لباس ها گذاشته بود
[ترجمه گوگل]او لباس های کثیف خود را در سبد لباس گذاشت
11. Cleaning and laundry services have been put out to tender .
[ترجمه ترگمان]تمیز کردن و خدمات خشکشویی به مناقصه گذاشته شده است
[ترجمه گوگل]خدمات تمیز کردن و خشکشویی منحصر به فرد است
12. The housekeeper cooks, does the laundry and cleans.
[ترجمه ترگمان]آشپز خانه آشپزی می کند، لباس ها را تمیز می کند و تمیز می کند
[ترجمه گوگل]خانه دار آشپزی می کند، شستشو می دهد و تمیز می کند
13. When does the wash come back from the laundry?
[ترجمه ترگمان]از خشکشویی کی برمی گرده؟
[ترجمه گوگل]هنگامی که شستشو از شستشو می رود؟
14. I'm a laundry virgin.
[ترجمه ترگمان]من یه باکره laundry
[ترجمه گوگل]من یک خیمه شویی هستم
15. He did the laundry and hung it out to dry.
[ترجمه ترگمان]لباس ها را مرتب کرد و آن را خشک کرد تا خشک شود
[ترجمه گوگل]او لباس هایش را خشک کرد و آن را آویزان کرد
16. The divorce has meant airing their dirty laundry in court.
[ترجمه ترگمان]طلاق به این معنا بود که لباس های کثیف آن ها را در حیاط به گردش ببرد
[ترجمه گوگل]طلاق به معنای شستشو کثیف خود در دادگاه است