کلمه جو
صفحه اصلی

laundry


معنی : خشکشویی، لباسشویی، رختشوی خانه، رختهای شستنی
معانی دیگر : (نادر) رختشویی، گازری، (مغازه ای که در آن ماشین های رختشویی برای استفاده ی مشتریان موجود است) لباسشویی، رخت شوی گاه، گازرگاه، (در خانه) رخت شورخانه، جای رختشویی، لباس ها و ملافه ها و غیره که باید شسته شود (یا شده است)، لباسهای شستنی

انگلیسی به فارسی

رختشوی خانه، لباسشویی، رختهای شستنی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: laundries
عبارات: do the laundry
(1) تعریف: clothing, linens, or the like that are cleaned by washing, or are washed and ironed.
مشابه: wash

- I folded the clean laundry and put everything away.
[ترجمه بهار] من لباسهای شسته شده راتا میکنم و سرجایش میگذارم
[ترجمه www] من لباس های تمیز را تا کردم و همه چیز را سرجایش گزاشتم
[ترجمه Borna] من لباس های شسته شده را تا کردم و کنار گذاشتم
[ترجمه نانی] من لباس های پاکیزه را تا کردم و همه چیز را سرجایش گذاشتم
[ترجمه ترگمان] لباس ها را تا کردم و همه چیز را کنار گذاشتم
[ترجمه گوگل] من شستشوی تمیز را برمیدارم و همه چیز را دور می کنم
- There was a pile of dirty laundry on the floor.
[ترجمه ترگمان] روی زمین کپه ای از لباس های کثیف و کثیفی وجود داشت
[ترجمه گوگل] یک شمع شستشوی کثیف روی کف وجود دارد

(2) تعریف: a room or commercial establishment where such cleaning is done.

- He always brings his white shirts to the laundry.
[ترجمه Hasti] او همیشه لباس های سفید خود را به رخت شویی می آورد.
[ترجمه Unknown] او همیشه پیراهن های سفیدش را به لباسشویی می آورد
[ترجمه ترگمان] همیشه پیراهن های سفیدش را به رخت شویی می آورد
[ترجمه گوگل] او همیشه پیراهن سفید خود را به لباسش می دهد

• garments and linen that have been or are to be laundered; place in a home where clothes are washed; commercial establishment which launders garments and linens
laundry is clothes, sheets, and towels that are dirty and need to be washed, or which have just been washed.
a laundry is a firm that washes and irons clothes, sheets, and towels for people.
a laundry is also a room in a house or hotel where clothes, sheets, and towels are washed.

مترادف و متضاد

خشکشویی (اسم)
laundry

لباسشویی (اسم)
laundry

رختشوی خانه (اسم)
laundry

رختهای شستنی (اسم)
laundry

جملات نمونه

Today is the day my wife does the laundry.

امروز روزی است که همسرم رخت‌شویی می‌کند (رخت‌ها را می‌شورد).


1. a coin laundry
ماشین رختشویی پولی (سکه خور)

2. an express laundry service
اتوشویی تند کار (اکسپرس)

3. today is the day my wife does the laundry
امروز روزی است که همسرم رختشویی می کند (رخت ها را می شورد).

4. There was a pile of clean laundry on her bed.
[ترجمه ترگمان]یک کپه رخت شویی تمیز روی تختش بود
[ترجمه گوگل]یک شمع شستشوی تمیز در رختخوابش وجود داشت

5. She did the laundry and hung it out to dry.
[ترجمه دنیز] لباس هارا شست و بیرون آویزان کرد تا خشک شود
[ترجمه Pari] او لباس ها را شست و بیرون آویزان کرد تا خشک بشوند
[ترجمه ستاره] او لباس ها را شست و بیروت آویزان کرد تا خشک شوند
[ترجمه ترگمان]لباس ها را مرتب کرد و آن را خشک کرد تا خشک شود
[ترجمه گوگل]او لباس هایش را گذاشت و آن را خشک کرد

6. Please send clothes to the laundry.
[ترجمه parnia] لطفا لباس ها را به خشکشویی بفرستید.
[ترجمه ترگمان]لطفا لباسات رو به خشکشویی بفرست
[ترجمه گوگل]لطفا لباس را به لباس بپوشانید

7. The laundry was full of steam.
[ترجمه فرناز سنایی] لباسشویی پر از بخار بود
[ترجمه DHP12] لباسشویی پر از بخار بود.
[ترجمه ترگمان]لباس ها پر از بخار بود
[ترجمه گوگل]لباسشویی بخار بود

8. She supported her family by taking in laundry.
[ترجمه ترگمان] خانواده ش رو با گرفتن خشکشویی حمایت می کرد
[ترجمه گوگل]او با در نظر گرفتن لباس های شسته شده از خانواده اش حمایت کرد

9. The hotel has a laundry service.
[ترجمه ترگمان]هتل یک سرویس لباس شویی داره
[ترجمه گوگل]این هتل دارای خدمات خشکشویی می باشد

10. He'd put his dirty laundry in the clothes basket.
[ترجمه Mahsa] او لباس کثیفش را در سبد لباس ها گذاشت
[ترجمه ترگمان]لباس های کثیفش را در سبد لباس ها گذاشته بود
[ترجمه گوگل]او لباس های کثیف خود را در سبد لباس گذاشت

11. Cleaning and laundry services have been put out to tender .
[ترجمه ترگمان]تمیز کردن و خدمات خشکشویی به مناقصه گذاشته شده است
[ترجمه گوگل]خدمات تمیز کردن و خشکشویی منحصر به فرد است

12. The housekeeper cooks, does the laundry and cleans.
[ترجمه ترگمان]آشپز خانه آشپزی می کند، لباس ها را تمیز می کند و تمیز می کند
[ترجمه گوگل]خانه دار آشپزی می کند، شستشو می دهد و تمیز می کند

13. When does the wash come back from the laundry?
[ترجمه ترگمان]از خشکشویی کی برمی گرده؟
[ترجمه گوگل]هنگامی که شستشو از شستشو می رود؟

14. I'm a laundry virgin.
[ترجمه ترگمان]من یه باکره laundry
[ترجمه گوگل]من یک خیمه شویی هستم

15. He did the laundry and hung it out to dry.
[ترجمه ترگمان]لباس ها را مرتب کرد و آن را خشک کرد تا خشک شود
[ترجمه گوگل]او لباس هایش را خشک کرد و آن را آویزان کرد

16. The divorce has meant airing their dirty laundry in court.
[ترجمه ترگمان]طلاق به این معنا بود که لباس های کثیف آن ها را در حیاط به گردش ببرد
[ترجمه گوگل]طلاق به معنای شستشو کثیف خود در دادگاه است

پیشنهاد کاربران

Washing machine

یعنی خشکشویی


لباسشویی

Make clothes smooth and soft

خشکشویی
البته این کلمه در Reach 1 هم آمده است. 😊 💖

لباسشویی عمومی

شستن و خشک کردن

لباس های کثیف شستنی
لباس های شسته شده

clothes , towels , etc to be washed

خشکشویی

Dry cleaner's

لباس های شسته شده

رختشور خانه

خشکشویی

A place where clothes etc are washed

Laundry ( n ) =clothes needing to be clean

ادامه نوشته محمد - معنی لباس ها نیاز دارند به تمیز بودن

Clothes to be washed : معنی دیگر لباس های کثیف برای شستن

تمیز کردن لباس ها یا
مکانی برای تمیز کردن لباس ها

خشکشویی
clothes, towels, etc to be washed

. Laundry= a place where clothes, etc are washed

مکانی که در آن لباس ها و چیز های دیگری شسته می شود

رختشویی= laundry




کلمات دیگر: