1. the ship's mainmast
دکل اصلی کشتی
2. It would be better to replace the mainmast as well as the foremast while we had the chance.
[ترجمه ترگمان]بهتر است تا وقتی که فرصت داشته باشیم، سر دکل بزرگ و دکل بزرگ را جایگزین آن کنیم
[ترجمه گوگل]بهتر است جایگزین mainmast و همچنین فریمست در حالی که ما این شانس را داشتیم
3. As they surged against the mainmast they broke and splashed in foam and spray which flicked into the cabins.
[ترجمه ترگمان]همچنان که بر سر دکل کشتی هجوم می آوردند، می شکستند و با اسپری و اسپری که به کابین می رفتند، پراکنده می شدند
[ترجمه گوگل]همانطور که آنها در برابر mainmast شلیک کردند، آنها شکست و پاشیدن در فوم و اسپری که به داخل کابین flicked
4. I walked aft until I reached the mainmast.
[ترجمه ترگمان]به طرف کشتی رفتم تا به دکل کشتی برسم
[ترجمه گوگل]من به طور مداوم راه می رفتم تا به مادر اصلی رسیدم
5. It has two masts: a traditional mainmast as on a sloop, plus a smaller mast in the rear of the boat, called the mizzenmast.
[ترجمه ترگمان]دو کشتی دارد: یک دکل بزرگ و یک دکل بزرگ به عنوان یک کشتی کوچک در عقب قایق است، به علاوه یک دکل کوچک در عقب قایق است
[ترجمه گوگل]این دو ماموریت دارد: یک مبدل سنتی به عنوان یک سولوپ، به علاوه یک مشت کوچکتر در عقب قایق، به نام mizzenmast
6. One of the main shrouds, the ropes which supported the mainmast, was about to break.
[ترجمه ترگمان]یکی از the اصلی، طنابی که سر دکل را نگه داشته بود نزدیک بود بشکند
[ترجمه گوگل]یکی از کلاه های اصلی، طناب هایی که از mainmast پشتیبانی می کردند، در حال وقفه بود
7. Jess turned sharply and saw a tall Negro coming from behind the mainmast.
[ترجمه ترگمان]جس به تندی برگشت و یک سیاه پوست قد بلند را دید که از پشت سر دکل پایین می آمد
[ترجمه گوگل]جس به شدت در حال چرخش بود و یک سیاهپوست بلند را که پشت پشت مغازه بود دید
8. During that crucial ten minutes I feared the wind pressure would rip the mainmast out.
[ترجمه ترگمان]در مدت ده دقیقه حیاتی، می ترسیدم که فشار باد کشتی را از بین ببرد
[ترجمه گوگل]در آن ده دقیقه بسیار مهم بود که من از فشار باد میترسیدم
9. The worst situation was amidships, by the base of the mainmast.
[ترجمه ترگمان]در وسط کشتی، در وسط کشتی، در وسط قایق، در وسط کشتی قرار داشت
[ترجمه گوگل]بدترین وضعیت، در امتداد عمارت، توسط پایگاه اصلی بود
10. With the sun shining on them, the insects became more active, and climbed the mainmast.
[ترجمه ترگمان]وقتی خورشید بر آن ها می تابید، حشرات فعال تر می شدند و از دکل بزرگ بالا می رفتند
[ترجمه گوگل]با خورشید درخشان بر روی آنها، حشرات فعالتر شدند و درهم و برهم زدند
11. The head of the house obtained a situation as mainmast in a very fine ship, and can sail round the world when he will.
[ترجمه ترگمان]رئیس خانه موقعیت را به عنوان دکل کشتی در یک کشتی بسیار خوب به دست آورد و هر وقت بخواهد می تواند در سراسر جهان حرکت کند
[ترجمه گوگل]رئیس خانه در یک کشتی بسیار خوب به عنوان مبدأ اصلی دست یافت و در زمانی که می خواهد جهان را ببرد
12. Nautical A fore-and-aft rigged sailing vessel with at least two masts, a foremast, and a mainmast stepped nearly amidships.
[ترجمه ترگمان]کشتی با کشتی بادبانی و یک کشتی بادبانی که دست کم دو دکل و یک دکل بزرگ و یک دکل بزرگ و دکل بزرگ در وسط قایق قرار داشت، لنگر انداخته بودند
[ترجمه گوگل]کشتی دریایی کشتی مجهز به قایقرانی پیشین و عقب با حداقل دو اسم مستعار، یک برش و یک اسکلت اصلی تقریبا در نیمکره جنوبی است
13. On destroyers the antenna is on the tip of the mainmast, 80 feet above the water.
[ترجمه ترگمان]بر روی ناوشکن، این آنتن بر نوک دکل، ۸۰ فوت بالاتر از آب قرار دارد
[ترجمه گوگل]در نابودگرها آنتن در نوک mainmast، 80 فوت بالاتر از آب قرار دارد
14. They came on out on the pier in the blazing sunlight, however, and halted opposite the mainmast to look at me.
[ترجمه ترگمان]با این حال، روی اسکله نزدیک سر دکل ایستادند تا به من نگاه کنند
[ترجمه گوگل]با این حال، آنها بر روی اسکله در نور خورشید فرو بردند، و در مقابل مخالفت با من ایستادند تا به من نگاه کنند