کلمه جو
صفحه اصلی

malarial


معنی : نوبهای، وابسته به مالاریا
معانی دیگر : وابسته به مالاریا، نوبه ای

انگلیسی به فارسی

وابسته به مالاریا، نوبه ای


مالاریا، وابسته به مالاریا، نوبهای


انگلیسی به انگلیسی

• infected with malaria; of or pertaining to malaria

مترادف و متضاد

نوبهای (صفت)
intermittent, alternative, malarial

وابسته به مالاریا (صفت)
malarial

جملات نمونه

1. Malarial fevers broke out among the men.
[ترجمه ترگمان]تب تیفوس در میان مردها درهم شکست
[ترجمه گوگل]تب مالاریا در میان مردان از بین رفته است

2. This would all have been uninhabited malarial marshland until the post-war boom made it worth draining.
[ترجمه ترگمان]این وضعیت تا زمانی که رونق پس از جنگ، ارزش تخلیه را داشته باشد، به طور خالی عاری از سکنه بود
[ترجمه گوگل]این همه آنها تا کنون رونق پس از جنگ را از بین برده اند

3. Mosquitoes are responsible for half a billion malarial infections and 1 m deaths every year.
[ترجمه ترگمان]پشه ها عامل بیش از نیم میلیون آلودگی مالاریا و ۱ میلیون نفر در هر سال هستند
[ترجمه گوگل]مسمومیت ها به علت نیمی از میلیارد عفونت های مالاریا و مرگ و میر ناشی از آن در هر سال است

4. Malarial poison had sallowed his skin.
[ترجمه ترگمان]زهر malarial پوستش را پاک کرده بود
[ترجمه گوگل]سم مالاریا پوست خود را به حال خود رها کرد

5. Artemisinin, a new malarial drug, was extracted from a traditional plant.
[ترجمه ترگمان]Artemisinin، یک داروی مالاریا جدید، از یک کارخانه سنتی استخراج شد
[ترجمه گوگل]آرتمیسینین، یک داروی جدید مالاریا، از یک گیاه سنتی استخراج شد

6. All the precautions have been taken against malarial.
[ترجمه ترگمان]این همه احتیاط را بیشتر از آن به ستوه آورده بود
[ترجمه گوگل]تمام اقدامات احتیاطی علیه مالاریا صورت گرفته است

7. Surrounded by malarial swamps, adobe dwellings are now occupied by scorpions and snakes.
[ترجمه ترگمان]اکنون در کنار باتلاق های دوردست، خانه های سنگی آن را با عقرب ها و مارها پر کرده اند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر در مناطق روستایی مالاریا، خانه های آدمک در حال حاضر توسط عقرب ها و مارها اشغال می شوند

8. He had the sallow malarial face of the south Georgia Cracker, pale pinkish hair and washed-out blue eyes which even in delirium were patient and mild.
[ترجمه ترگمان]چهره sallow و malarial جورجیا را داشت، موهای قرمز کم رنگ و چشمان آبی رنگش که حتی در حال هذیان، صبور و ملایم بودند
[ترجمه گوگل]او صورت مالاریا جنوب گرجستان کراکر، موهای نازک صورتی و چشمهای آبی را که حتی در دلیریم، صبور و ملایم بودند، داشت

9. She was suffering from malarial fever, and seemed dying by inches.
[ترجمه ترگمان]او از تب malarial رنج می برد و به نظر می رسید که چند اینچ دارد می میرد
[ترجمه گوگل]او از تب مالاریا رنج می برد و به نظر می رسید در اینچ می میرد

10. Standing water like this gives malarial mosquitoes the perfect place to breed.
[ترجمه ترگمان]آب ایستادن مثل این، پشه مالاریا را به جای مناسبی برای پرورش دادن به پشه مالاریا می دهد
[ترجمه گوگل]این آب ایستاده مانند این پشه های مالاریا را به مکان مناسب برای پرورش می دهد

11. A sensitive soul walked into this town like a white missionary into a malarial swamp.
[ترجمه ترگمان]یک روح حساس مانند یک مبلغ مذهبی در این شهر راه می رفت
[ترجمه گوگل]روح حساس به این شهر مانند یک مبلغ سفید به یک باتلاق مالاریا راه می رفت

12. They would depart in the spring, to avoid the malarial menace of the later seasons.
[ترجمه ترگمان]آن ها در فصل بهار حرکت خواهند کرد تا از تهدید ناشی از مالاریا در فصل های بعدی جلوگیری کنند
[ترجمه گوگل]آنها بهار را ترک کردند تا از تهدید مالاریا در فصلهای بعد جلوگیری کنند

13. A link between alpha thalassaemia and protection from malaria, particularly severe malarial anaemia (SMA), was made in the 1990s.
[ترجمه ترگمان]ارتباطی بین آلفای کرونباخ و حفاظت از مالاریا، به خصوص کم خونی شدید مالاریا (SMA)در دهه ۱۹۹۰ ساخته شد
[ترجمه گوگل]ارتباط بین تالاسمی آلفا و حفاظت از مالاریا، به ویژه کم خونی ملاریا (SMA)، در دهه 1990 ساخته شد

14. Instead of feeling ill from drinking this water our hero was cured from the malarial fever!
[ترجمه ترگمان]به جای آن که احساس بدی از نوشیدن آب به دست آورم، قهرمان ما از شدت تب malarial شفا یافته بود!
[ترجمه گوگل]در عوض احساس نگرانی از نوشیدن این آب، قهرمان ما از تب مالاریا درمان شد!


کلمات دیگر: