1. Can you ask the majordomo in the hotel to get tickets for the tennis match?
[ترجمه ترگمان]میتونی یه وکیل توی هتل بپرسی تا برای مسابقه تنیس بلیط بگیره؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید از majordomo در هتل برای دریافت بلیط برای مسابقه تنیس بپرسید؟
2. Liveried guards admitted the majordomo and those he escorted into the marble pineapple.
[ترجمه ترگمان]نگهبان های مسلح وکیل و کسانی که همراه او بودند به سمت آناناس مرمر رفتند
[ترجمه گوگل]نگهبانان لیورادی مجلس را مجبور کردند و کسانی را که به آناناس نارنجی مجهز بودند، سپرد
3. Meh'Lindi moved closer to the majordomo, her fingers flexing.
[ترجمه ترگمان]Meh به وکیلش نزدیک شد و انگشت هایش را باز کرد
[ترجمه گوگل]Meh'Lindi به مورادورمو نزدیک شد و انگشتانش خم شد
4. Distraught, the fat majordomo was bustling into the pineapple.
[ترجمه ترگمان]مرد چاق با عجله به سمت آناناس رفت
[ترجمه گوگل]ریزش مو، چربی ریزورتومو به آنابولیک شلوغ بود
5. Majordomo allows a group of people to join or quit a mailing list dedicated to a specific topic.
[ترجمه ترگمان]Majordomo به گروهی از افراد اجازه می دهد که یک فهرست پستی که به یک موضوع خاص اختصاص دارد را ترک یا ترک کنند
[ترجمه گوگل]Majordomo اجازه می دهد تا یک گروه از مردم برای پیوستن به یک لیست پستی اختصاص داده شده به یک موضوع خاص و یا ترک آن
6. In the final analysis, as the majordomo of the commercial bank, in touch on the problem of banking whole interest, the arm ancon that silver-colored inspect meets to in abduct is very normal also.
[ترجمه ترگمان]در تجزیه و تحلیل نهایی، به عنوان the بانک تجاری، با توجه به مساله منافع بانکی، دست ancon که بازرسی به رنگ نقره ای را برآورده می کند، هم چنین امری عادی است
[ترجمه گوگل]در تجزیه و تحلیل نهایی، به عنوان majordomo از بانک تجاری، در تماس با مشکل تمام منافع بانکی، بازوی ANCON که نقره ای رنگ بررسی می کند در دیدار در ربودن نیز بسیار طبیعی است
7. Here is the letter to majordomo.
[ترجمه ترگمان]این نامه به عهده وکیل است
[ترجمه گوگل]در اینجا نامه ای به مجیدمو هست
8. To cooperate the Financial Majordomo to check Accounts receivable and Advance Payment at the end of the month.
[ترجمه ترگمان]برای هم کاری با Majordomo مالی برای چک کردن حساب های دریافتنی و پرداخت پیش از پرداخت در پایان ماه
[ترجمه گوگل]برای همکاری Financial Majordomo برای بررسی حسابهای دریافتی و پیش پرداخت در پایان ماه
9. The majordomo tried to convince him, and the gardeners also pressed, but Rezak remained stubborn.
[ترجمه ترگمان]majordomo سعی کردند او را قانع کنند، و the نیز پافشاری کردند، ولی Rezak همچنان سرسخت باقی ماند
[ترجمه گوگل]مجدورمو سعی کرد او را متقاعد کند و باغبان نیز فشردند، اما رضاک باقی ماند
10. Wang with "the community majordomo " the reflection, recently, had over 30 year-old man, runs up to their courtyard to look for the child every other day.
[ترجمه ترگمان]وانگ با \"انجمن majordomo\"، به تازگی، بیش از ۳۰ سال داشت که به حیاط آن ها دویده بود تا هر روز به دنبال کودک بگردد
[ترجمه گوگل]وانگ با «جامعه مجردمو»، اخیرا، مردی بیش از 30 ساله داشت، به حیاط خود میرفت تا هر روز دیگر به دنبال کودک بگردد
11. My project was recognized by the department majordomo, but he change the part of it.
[ترجمه ترگمان]پروژه من توسط بخش majordomo به رسمیت شناخته شد، اما او بخشی از آن را تغییر داد
[ترجمه گوگل]پروژه من توسط بخش majordomo شناخته شده است، اما بخشی از آن را تغییر می دهد
12. I should act majordomo everyday, at that time everyday two phones, go receiving ceaselessly.
[ترجمه ترگمان]من باید هر روز در آن زمان دو تلفن هر روز به طور مداوم عمل کنم
[ترجمه گوگل]من باید هر روز مجدورمو را اجرا کنم، در آن زمان هر دو تلفن دو روزه بی وقفه دریافت می شود
13. This paper expounds the central position of majordomo in project from the base diathesis and the capability of integrated management and harmonize, which a majordomo for project should have.
[ترجمه ترگمان]این مقاله به بحث در مورد موقعیت مرکزی of در پروژه از the پایه و قابلیت مدیریت یکپارچه و هماهنگی، که یک majordomo برای پروژه باید داشته باشد، می پردازد
[ترجمه گوگل]این مقاله موقعیت مرکزی مجلس در پروژه را از دیاتیزه پایه و توانایی مدیریت یکپارچه و هماهنگ سازی، که یک مجتمعی برای پروژه باید داشته باشد، بیان می کند
14. And his majordomo of quality said that he would exchange a new pair of shoes and send to me as long as I sent the shoes to them.
[ترجمه ترگمان]و majordomo حاکی از آن بود که او یک جفت کفش جدید مبادله خواهد کرد و تا زمانی که من کفش هایم را برای آن ها فرستادم به من خواهند داد
[ترجمه گوگل]و ارادتمند او از کیفیت گفت که او جفت کفش جدید را عوض می کند و تا زمانی که من کفش ها را به آنها ارسال می کنم، به من ارسال می شود