کلمه جو
صفحه اصلی

lengthen


معنی : کشیدن، دراز کردن، طولانی کردن، دراز شدن
معانی دیگر : دراز کردن یا شدن، (پیراهن و شلوار و غیره) بلند کردن، بر زمان افزودن، تطویل

انگلیسی به فارسی

دراز کردن، طولانی کردن، کشیدن، دراز شدن


دراز کردن، دراز شدن، تطویل


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: lengthens, lengthening, lengthened
مشتقات: lengthener (n.)
• : تعریف: to make or become longer.
مترادف: elongate, extend, prolong, protract, stretch
متضاد: abbreviate, abridge, condense, curtail, shorten, truncate
مشابه: draw out, enlarge, expand, increase

- If the sleeves are too short, we can lengthen them.
[ترجمه ترگمان] اگر آستین ها خیلی کوتاه باشد می توانیم آن ها را کش بدهیم
[ترجمه گوگل] اگر آستین ها خیلی کوتاه باشند، می توانیم آنها را طولانی تر کنیم
- They lengthened the school year by one week.
[ترجمه ترگمان] آن ها یک هفته طول مدرسه را طولانی تر کردند
[ترجمه گوگل] آنها سال یکساله را یک هفته افزایش دادند
- Our noses lengthen as we age.
[ترجمه ترگمان] ما هم ون سن و سالی که داریم کش ون می بریم
[ترجمه گوگل] بینی ما طولانی تر می شود

• make longer; become longer; stretch; further; extend
when something lengthens or is lengthened, it becomes longer.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] دراز کردن

مترادف و متضاد

extend


کشیدن (فعل)
trace, figure, heave, string, stretch, drag, pluck, draw, haul, weigh, pull, avulse, drain, strap, lave, suffer, subduct, thole, shove, chart, plot, experience, lengthen, hale, drawl, entrain, evulse, snick, magnetize, trawl

دراز کردن (فعل)
streak, extend, porrect, crane, lengthen, elongate, protract, prolong, prolongate

طولانی کردن (فعل)
stretch, extend, imp, lengthen, elongate, prolong, prolongate, draw out, stretch out

دراز شدن (فعل)
lengthen

Synonyms: amplify, augment, continue, dilate, distend, drag out, draw, draw out, elongate, expand, increase, let out, make longer, pad, proceed, prolong, prolongate, protract, reach, spin out, stretch, string out


Antonyms: abbreviate, cut, shorten


جملات نمونه

1. to lengthen out
از حد معمول بلندتر شدن یا کردن

2. they will lengthen the road
آنها جاده را طولانی تر خواهند کرد.

3. he decided to lengthen his stay in yazd
او تصمیم گرفت اقامت خود در یزد را طولانی تر کند.

4. he had them lengthen his coat
او داد پالتوش را بلندتر کنند.

5. To save time is to lengthen life.
[ترجمه ترگمان]برای صرفه جویی در زمان طولانی کردن زندگی است
[ترجمه گوگل]برای صرفه جویی در وقت، طول عمر است

6. The days are beginning to lengthen out.
[ترجمه ترگمان]روزها شروع به کش رفتن می کنند
[ترجمه گوگل]روزها شروع به بلند شدن می کنند

7. Can you lengthen this skirt for me?
[ترجمه ترگمان]می توانی این دامن را برای من دراز کنی؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید طول این دامن را برای من افزایش دهید؟

8. I'll have to lengthen this skirt.
[ترجمه ترگمان]باید این دامن را دراز کنم
[ترجمه گوگل]من باید طول این دامن را افزایش دهم

9. There is a plan to lengthen the three - year course to four years.
[ترجمه ترگمان]یک برنامه برای طولانی کردن دوره سه ساله به چهار سال وجود دارد
[ترجمه گوگل]برنامه ای برای ادامه دوره سه ساله به چهار سال وجود دارد

10. Shadows began to lengthen as the sun sank in the sky.
[ترجمه ترگمان]وقتی خورشید در آسمان فرو ریخت، سایه ها دراز شدند
[ترجمه گوگل]سایه ها در حالی که خورشید در آسمان فرو می ریزد، طول می کشد

11. Con: Outlines can lengthen your writing time because they take so long to create.
[ترجمه ترگمان]عضو حزب محافظه کار در حوزه انتخاباتی: Outlines می تواند زمان نوشتن شما را افزایش دهد زیرا آن ها زمان زیادی برای خلق کردن دارند
[ترجمه گوگل]Con: Outlines می تواند زمان نوشتن شما را افزایش دهد، زیرا مدت زمان لازم برای ایجاد آن است

12. Waiting lists started to lengthen as operations were cancelled.
[ترجمه ترگمان]لیست انتظار شروع به طول کشیدن عملیات به عنوان عملیات لغو شد
[ترجمه گوگل]لیست های انتظار در زمانی که عملیات لغو شد، آغاز شد

13. Beyond the window their shadows lengthen, aspiring to the stature of a late quartet.
[ترجمه ترگمان]در آن سوی پنجره سایه ها دراز می شوند و به قد یک گروه موسیقی دیر صعود می کنند
[ترجمه گوگل]فراتر از پنجره، سایه هایشان طول می کشد، مشتاق به بلند شدن یک چهارم دیر است

14. Plans to lengthen military service from to 18 months will also be scrapped if the talks succeed.
[ترجمه ترگمان]در صورتی که مذاکرات موفقیت آمیز باشد، برنامه ها برای تمدید خدمات نظامی از ۱۸ ماه آینده کنار گذاشته خواهند شد
[ترجمه گوگل]اگر مذاکرات به نتیجه برسد، برنامه هایی که برای خدمت ارتش به مدت 18 ماه تمدید می شود نیز قطع می شود

He had them lengthen his coat.

او داد پالتوش را بلندتر کنند.


They will lengthen the road.

آن‌ها جاده را طولانی‌تر خواهند کرد.


He decided to lengthen his stay in Yazd.

او تصمیم گرفت اقامت خود در یزد را طولانی‌تر کند.


پیشنهاد کاربران

بلند کردن



کلمات دیگر: