کلمه جو
صفحه اصلی

mannish


معنی : مردانه، مرد صفت، مرد نما، دارای رفتار مردانه
معانی دیگر : (زن) مردماب، مرد مانند، مردآسا

انگلیسی به فارسی

مرد صفت، مرد نما، دارای رفتار مردانه، مردانه


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: mannishly (adv.), mannishness (n.)
• : تعریف: like, suitable to, or resembling a man.

• masculine, like a man, resembling a male
people describe a woman as mannish when they think that she looks or behaves more like a man than a woman; used showing disapproval.

مترادف و متضاد

مردانه (صفت)
courageous, manly, male, masculine, virile, mannish, manful

مرد صفت (صفت)
mannish

مرد نما (صفت)
mannish

دارای رفتار مردانه (صفت)
mannish

جملات نمونه

1. With her cropped hair and and her mannish clothes, she typifies the sort of feminist often feared by men.
[ترجمه ترگمان]او با موهای cropped و لباس های mannish، نمونه نوعی of است که اغلب مردان از آن می ترسند
[ترجمه گوگل]او با موهای بریده شده او و لباس های مردانه اش، نوعی فمینیست را که اغلب از مردان می ترسید، نشان می دهد

2. She had strong, almost mannish features.
[ترجمه ترگمان]او قوی و تقریبا mannish بود
[ترجمه گوگل]او ویژگی های قوی و تقریبا mannish داشت

3. She shook hands in a mannish way, her grip dry and firm.
[ترجمه ترگمان]او دست هایش را با یک دست تکان داد و محکم و محکم دستش را گرفت
[ترجمه گوگل]دستانش را با یک دست مردانه تکان داد، دستانش خشک و محکم بود

4. Her gruff mannish exterior hid a sensitive and complex nature.
[ترجمه ترگمان]ظاهر خشن و خشن Her طبیعت پیچیده و پیچیده ای را پنهان می کرد
[ترجمه گوگل]ظاهر بی نظیر مانیکا آن را یک طبیعت حساس و پیچیده پنهان کرده است

5. Suggestive or characteristic of a man; mannish .
[ترجمه ترگمان]یا یک مرد نما، یا یک مرد نما
[ترجمه گوگل]انعکاسی یا مشخصه یک مرد؛ منیزیم

6. What a mannish way to stitch on a button!
[ترجمه ترگمان]! عجب روش mannish که یه دکمه رو بخیه بزنی
[ترجمه گوگل]یک راه مانیکور برای یک دکمه!

7. People says you look very of mannish, do you know?
[ترجمه ترگمان]مردم می گن که تو خیلی of، می دونی؟
[ترجمه گوگل]مردم می گویند شما خیلی مردانه هستید، آیا می دانید؟

8. Mannish Turkish women veiled their stern faces.
[ترجمه ترگمان]زنان ترک در حالی که چهره عبوس آن ها را در بر گرفته بودند،
[ترجمه گوگل]زنان ترکیه مانیش چهره های سخت خود را می پوشانند

9. The girls usually got rough and mannish after they went to herding.
[ترجمه ترگمان]دخترها معمولا بعد از رفتن به herding خشن و mannish رفتار می کردند
[ترجمه گوگل]دخترها معمولا بعد از رفتن به اردوگاه، خشن و انحصاری شدند

10. Her voice was mannish.
[ترجمه ترگمان]صدایش مرد نما بود
[ترجمه گوگل]صدای او مردانه بود

11. She has a mannish walk.
[ترجمه ترگمان] اون یه پیاده روی مردونه داره
[ترجمه گوگل]او یک پیاده روی مردانه دارد

12. She wondered if short hair made her look a bit mannish.
[ترجمه ترگمان]در این فکر بود که آیا مو کوتاه او را کمی از پا در اورده است یا نه
[ترجمه گوگل]او تعجب کرد که آیا موهای کوتاه او را کمی کوچکتر می بینند؟

13. Niobe sneers at Leto, the mother of Apollo and Artemis, for having a mannish daughter and a womanish son.
[ترجمه ترگمان]Niobe Niobe و Leto، مادر آپولو و آرتمس برای داشتن یک دختر mannish و یک پسر دهاتی
[ترجمه گوگل]نایب در لتو، مادر آپولو و آرتمیس، به خاطر داشتن یک دختر مونیز و یک پسر زنانه، سرزنش می کند

14. Although a great deal of the time she was full of false heartiness, jollying one along with mannish slang ('Buck up, old chap! '
[ترجمه ترگمان]هر چند وقت زیادی بود که از صمیم قلب از صمیم قلب و از ته دل فریب می خورد و با یک کلمه آرگو حرف می زد
[ترجمه گوگل]اگر چه مقدار زیادی از زمان او پر از دلتنگی غلط بود، jollying یکی همراه با عامیانه mannish ('لگد زدن، قدیمی چپ!'

پیشنهاد کاربران

زنی که مثل مردها رفتار می کند


کلمات دیگر: