1. I felt frozen to the marrow.
[ترجمه قدیر] احساس کردم تامغز استخوانم یخ زده.
[ترجمه ترگمان]به مغز استخوان یخ زده بودم
[ترجمه گوگل]احساس کردم به مغز منجمد شده است
2. The regret penetrated to his marrow.
[ترجمه ترگمان]پشیمانی به مغز استخوانش نفوذ کرد
[ترجمه گوگل]پشیمانی به مغز او نفوذ کرد
3. We're getting into the marrow of the film.
[ترجمه ترگمان]ما وارد مغز استخوان می شویم
[ترجمه گوگل]ما به مغز این فیلم می رسیم
4. The dreadful sight chilled her to the marrow.
[ترجمه ترگمان]منظره وحشتناک تا مغز استخوانش یخ زده بود
[ترجمه گوگل]دید بدبختی او را به مغز خنک کرد
5. His threat chilled her to the marrow.
[ترجمه ترگمان]تهدید او تا مغز استخوانش یخ زده بود
[ترجمه گوگل]تهدید او او را به مغز خنک کرد
6. A chill pierced into the marrow.
[ترجمه ترگمان]لرزشی در مغز استخوان فرو رفت
[ترجمه گوگل]خنک شدن به داخل مغز
7. Our bone marrow contains fat in the form of small globules.
[ترجمه ترگمان]مغز استخوان ما شامل fat در شکل of کوچک است
[ترجمه گوگل]مغز استخوان ما حاوی چربی به شکل گلوبولهای کوچک است
8. Red blood cells are produced in the bone marrow.
[ترجمه ترگمان]گلبول های قرمز خون در مغز استخوان تولید می شوند
[ترجمه گوگل]گلبول های قرمز در مغز استخوان تولید می شوند
9. She was shocked to the marrow by his actions.
[ترجمه ترگمان]از اعمال خود سخت یکه خورد
[ترجمه گوگل]او توسط اقدامات او به مغز شوکه شد
10. He received two blood transfusions after a bone marrow transplant and wanted the name so he could sue the donor.
[ترجمه ترگمان]او بعد از پیوند مغز استخوان دو بار خون گرفته بود و نام آن را می خواست تا بتواند از اهدا کننده شکایت کند
[ترجمه گوگل]او پس از یک پیوند مغز استخوان دو انتقال خون دریافت کرد و خواستار نام آن بود تا بتواند کمک کننده باشد
11. A bone marrow aspirate showed 64% blast cells.
[ترجمه ترگمان]A مغز استخوان ۶۴ درصد را نشان داد
[ترجمه گوگل]آسپیریت مغز استخوان 64٪ سلول انفجاری را نشان داد
12. His only chance of survival was a bone marrow transplant.
[ترجمه ترگمان]تنها شانس زنده موندن اون پیوند مغز استخوان بود
[ترجمه گوگل]تنها شانس زنده ماندن او پیوند مغز استخوان بود
13. On May 2 a bone marrow test confirmed the worst.
[ترجمه ترگمان]در ۲ مه، آزمایش مغز استخوان، بدترین نتیجه را تایید کرد
[ترجمه گوگل]در 2 مه یک آزمایش مغز استخوان بدترین حالت را تایید کرد
14. In adults, normal bone marrow contains largely fat and therefore has a high signal.
[ترجمه ترگمان]در بزرگسالان مغز استخوان معمولی دارای چربی زیادی است و بنابراین سیگنال بالایی دارد
[ترجمه گوگل]در بزرگسالان، مغز استخوان طبیعی حاوی مقدار زیادی چربی است و بنابراین دارای سیگنال بالا است