کلمه جو
صفحه اصلی

legalism


معنی : رستگاری از راه نیکوکاری، افراط در مراعات قانون، اصول قانون پرستی
معانی دیگر : پیروی سفت و سخت از قانون، قانون پرستی

انگلیسی به فارسی

رستگاری از راه نیکوکاری، افراط در مراعات قانون، اصول قانون پرستی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: legalistic (adj.), legalistically (adv.), legalist (n.)
• : تعریف: strict adherence to the law, esp. excessive conformity to a literal interpretation of the law.

• obsessive adherence to rules; pedantry; doctrine that salvation is gained through good works (christianity)

دیکشنری تخصصی

[حقوق] قانون گرایی، اعتقاد به اصالت قانون

مترادف و متضاد

رستگاری از راه نیکوکاری (اسم)
legalism

افراط در مراعات قانون (اسم)
legalism

اصول قانون پرستی (اسم)
legalism

جملات نمونه

1. Instead of careful legalisms, there was an easy flow of answers, even if some were too pat.
[ترجمه ترگمان]به جای of دقیق، یک جریان آرام از پاسخ ها وجود داشت، حتی اگر برخی از آن ها دست به دست هم می دادند
[ترجمه گوگل]به جای قانونی بودن دقیق، یک جریان آسان از پاسخ ها وجود داشت، حتی اگر بعضی از آنها خیلی ضعیف بودند

2. Jesus did not teach legalism and Paul did not teach antinomianism.
[ترجمه ترگمان]مسیح به legalism درس نمی داد و پاول به antinomianism درس نمی داد
[ترجمه گوگل]عیسی قانونمندی را تدریس نمی کرد و پولس تدریس نمی کرد

3. Religious legalism errs the gospel the desire and strength to keep the law the Christian life.
[ترجمه ترگمان]legalism مذهبی انجیل را به عنوان آرزو و قدرت برای حفظ قانون زندگی مسیحی تبلیغ می کردند
[ترجمه گوگل]قانونگرائی مذهبی اشتباه می کند انجیل میل و قدرت برای حفظ قانون زندگی مسیحی است

4. Legalism and democratization are prerequisites for public participation in the WTO dispute settlement.
[ترجمه ترگمان]Legalism و دموکرات سازی prerequisites برای مشارکت عمومی در حل اختلاف WTO هستند
[ترجمه گوگل]قانونی بودن و دموکراتیزاسیون، پیش شرط مشارکت عمومی در حل اختلافات WTO است

5. Religious legalism employs the law to do more than God wants it to.
[ترجمه ترگمان]علمای مذهبی قانون را بیشتر از آنچه خدا می خواهد انجام می دهد
[ترجمه گوگل]قانونگرائی مذهبی قانون را برای انجام دادن بیشتر از خدا میخواهد

6. Rigid legalism sits alongside rampant illegality, and a vibrant private sector coexists with a sclerotic state.
[ترجمه ترگمان]legalism صلب در کنار غیرقانونی بودن غیرقانونی و یک بخش خصوصی پر جنب و جوش با یک دولت sclerotic می نشیند
[ترجمه گوگل]قانونمندی سختگیرانه همراه با غیرقانونی غولپیکر نشسته و یک بخش خصوصی پر جنب و جوش با دولت اسکلروتیک همسو می شود

7. Religion in Post Mao China: Legalism and Religious Management.
[ترجمه ترگمان]دین در Post چین: Legalism و مدیریت مذهبی
[ترجمه گوگل]مذهب در پست مائو چین: قانونی و مدیریت مذهبی

8. Formal style of writing, legalism, special jargonize, that's all hardly involved or studied in my language and literature learning.
[ترجمه ترگمان]سبک رسمی نوشتاری، legalism، jargonize خاص، که به ندرت در زبان و یادگیری ادبیات من دخالت یا مطالعه می شوند
[ترجمه گوگل]سبک رسمی نوشتن، قانونی بودن، اصطلاحات خاصی، که به سختی در یادگیری زبان و ادبیات من درگیر و درگیر آن هستند

9. Confucianism and legalism are responsible for creating the world's first meritocracy.
[ترجمه ترگمان]Confucianism و legalism مسئول ایجاد اولین meritocracy جهان هستند
[ترجمه گوگل]Confucianism و قانونگرائی مسئول ایجاد خلع سلاح در جهان هستند

10. The very basis and source of legalism lie with society rather than state.
[ترجمه ترگمان]اساس و منبع of با جامعه بهتر از دولت است
[ترجمه گوگل]اساس و منبع قانونگرائی بر جامعه به جای دولت تعبیر می شود

11. Imperative without the indicative - leads to legalism, self - saving efforts, Paul is a moralist.
[ترجمه ترگمان]الزام بدون نشانه - منجر به تلاش های خود - صرفه جویی می شود، پاول یک معلم اخلاق است
[ترجمه گوگل]امیدوار کننده بدون نشانگر - منجر به قانونی بودن، تلاش های خود صرفه جویی، پل یک اخلاق است

12. It also inherited the Roman virtue of sound organization, based on a powerful central authority, and preserved by strict legalism.
[ترجمه ترگمان]همچنین فضیلت رومی سازمان صدا را، بر پایه قدرت مرکزی قدرتمند، به ارث برد و با legalism شدید حفظ شد
[ترجمه گوگل]این همچنین فضیلت رومی سازمان صدا را بر اساس یک قدرت مرکزی قدرتمند به ارث برده و با قانونی سختگیرانه حفظ کرد

13. The Essenes were not only greatly inclined to apocalyptic views and legalism, but they were frantically anti-Hellenistic.
[ترجمه ترگمان]Essenes نه تنها تا حد زیادی به عقاید apocalyptic و legalism علاقه مند بودند، بلکه همگی ضد هلنیستی بودند
[ترجمه گوگل]اسنانی ها نه تنها به دیدگاه های آخرالزمانی و قانونگرائی تمایل داشتند، بلکه از نظر ضد هئنینستی از نظر اخلاقی بودند

14. The first part is about general analysis of tax legalism.
[ترجمه ترگمان]بخش اول مربوط به تجزیه و تحلیل کلی مالیات بر مالیات است
[ترجمه گوگل]قسمت اول، در مورد تجزیه و تحلیل کلی قانونی بودن مالیات است

پیشنهاد کاربران

Guidance هدایت کردن

قانون زدگی ( افراط در پیروی از قانون )


کلمات دیگر: