کلمه جو
صفحه اصلی

needful


معنی : ضروری، نیازمند، نا گزیر، لازم، بایا، مایحتاج
معانی دیگر : مورد لزوم، مورد نیاز

انگلیسی به فارسی

لازم، ضروری، نیازمند، ناگزیر، مایحتاج


نیازمند، مایحتاج، لازم، ضروری، بایا، نا گزیر


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: needfully (adv.)
• : تعریف: being required; necessary.
متضاد: needless
مشابه: requisite

• necessary; important; required
needful means necessary; an old-fashioned word.

مترادف و متضاد

ضروری (صفت)
essential, exigent, indispensable, required, bounden, necessary, needed, urgent, needful, immediate, requisite

نیازمند (صفت)
destitute, needy, needful

نا گزیر (صفت)
indispensable, inevitable, helpless, needful, ineludible, perforce

لازم (صفت)
obligatory, necessary, necessitous, needful, incumbent, intransitive, irrevocable

بایا (صفت)
necessary, needful

مایحتاج (صفت)
needful

جملات نمونه

1. Exercise, temperance, fresh air, and needful rest are the best of all physicians.
[ترجمه ترگمان]ورزش، میانه روی، هوای تازه و استراحت ضروری بهترین پزشکان است
[ترجمه گوگل]ورزش، آرامش، هوای تازه و استراحت مناسب بهترین پزشکان است

2. The section of society most needful of such guidance is the young male.
[ترجمه ترگمان]بخش جامعه مورد نیاز برای این رهنمود مرد جوان است
[ترجمه گوگل]بخش جامعه ای که نیازمند چنین هدفی است، مرد جوان است

3. His last book, "Needful Things", was a retread of tired material.
[ترجمه ترگمان]آخرین کتاب او، \"needful چیزها\"، a از مطالب خسته بود
[ترجمه گوگل]آخرین کتاب او «چیزهای نیازمند»، بازسازی مواد خسته بود

4. He might be seen returning, and it was needful he should come by the way he would have taken to Longner.
[ترجمه ترگمان]شاید دیده باشد که باز می گردد، و لازم هم بود که از همان راهی که می بایست به Longner برود، بیاید
[ترجمه گوگل]او ممکن است باز هم دیده شود، و لازم بود او باید از راه او به لانگرن برود

5. It will be needful to find them, Master Hussey.
[ترجمه ترگمان]برای پیدا کردن آن ها لازم است، آقای هوسی
[ترجمه گوگل]لازم است که آنها را پیدا کنید، استاد حسینی

6. To effect the separation it was needful that the particle size was more or less the same.
[ترجمه ترگمان]برای تاثیر جدایی، لازم بود که اندازه ذره بیشتر یا کم تر باشد
[ترجمه گوگل]برای جداسازی اثر لازم بود که اندازه ذرات بیشتر یا کمتر یکسان باشد

7. Solitude is as needful to the imagination as society is wholesome for the character. James Russell Lowell
[ترجمه ترگمان]تنهایی، همان طور که جامعه برای شخصیت سالم است، و تنهایی لازم است جیمز راسل لوول
[ترجمه گوگل]تنها برای تخیل است که جامعه برای شخصیت مطلوب است جیمز راسل لول

8. A fertile and needful trade flowed between our two countries.
[ترجمه ترگمان]یک تجارت حاصلخیز و حاصلخیز بین دو کشور ما جریان داشت
[ترجمه گوگل]یک تجارت بارور و نیازمند بین دو کشور ما جریان داشت

9. We're rather short of the needful now.
[ترجمه ترگمان]ما اکنون کمی کم داریم
[ترجمه گوگل]ما در حال حاضر نسبت به نیازی کوتاه نیستیم

10. Small head, YuanLiuLiu eyes needful, plus furry body, especially provoking love.
[ترجمه ترگمان]سر کوچک، چشمان YuanLiuLiu، به اضافه بدن پشمالو، مخصوصا تحریک کردن عشق
[ترجمه گوگل]سر کوچک، YuanLiuLiu چشم مورد نیاز، به علاوه بدن furry، به خصوص تحریک کننده عشق

11. Practice shows that the needful iso butane purity has been reduced from 98% to 90% and the new method is characterized by safety, reliability and a stable control.
[ترجمه ترگمان]تمرین نشان می دهد که خلوص بوتان، از ۹۸ % به ۹۰ % کاهش یافته است و روش جدید با ایمنی، قابلیت اطمینان و کنترل پایدار مشخص می شود
[ترجمه گوگل]تمرین نشان می دهد که خلوص ایزو بوتان مورد نیاز از 98 درصد به 90 درصد کاهش یافته است و روش جدید با ایمنی، قابلیت اطمینان و کنترل پایدار مشخص شده است

12. Testing interference torque is needful to ascertain the parameters of air bearing testbed and it is the preparation for dynamic simulation by air bearing testbed .
[ترجمه ترگمان]تست کردن گشتاور تداخل، لازم است تا پارامترهای مربوط به یک بس تر آزمایشی مربوط به هوا را تعیین کند و این آماده سازی برای شبیه سازی دینامیکی توسط یک بس تر آزمایشی با تحمل هوا است
[ترجمه گوگل]تست گشتاور تداخل ضروری است برای تعیین پارامترهای تست هوای تحرک هوا و آماده سازی برای شبیه سازی پویا با تست باند تحت فشار هوا است

13. Air and water are needful for living things.
[ترجمه ترگمان]هوا و آب برای موجودات زنده ضروری هستند
[ترجمه گوگل]هوا و آب برای چیزهای زندگی ضروری است

14. Finally, conduct needful readjustment in proportion to that the information of the result feedback check the entire design's process well or bad, pursuantly finish up the design task.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، رفتار readjustment ضروری را نسبت به این که اطلاعات بازخورد نتیجه کل فرآیند طراحی را خوب یا بد کنترل می کند، انجام دهید تا کار طراحی را به اتمام برساند
[ترجمه گوگل]در نهایت، تعدیل لازم را با توجه به اینکه اطلاعات بازخورد نتیجه را بررسی کنید، روند کلی طراحی را خوب یا بد بدانیم، تا کار طراحی را به پایان برسانید

15. Nevertheless to remain in the flesh needful for you.
[ترجمه ترگمان]با این حال، برای تو باقی مانده که در گوشت باقی بماند
[ترجمه گوگل]با این وجود در مورد گوشت مورد نیاز برای شما باقی می ماند


کلمات دیگر: