1. After an hour, the ship turned landward.
[ترجمه ترگمان]بعد از یک ساعت کشتی به خشکی برگشت
[ترجمه گوگل]بعد از یک ساعت، کشتی به سمت زمین حرکت کرد
2. Rebels surrounded the city's landward sides.
[ترجمه ترگمان]شورشیان اطراف شهر را احاطه کردند
[ترجمه گوگل]شورشیان طرفهای روبه رو را احاطه کرده اند
3. On the landward side, they had opened a shutter a little and she could see inside.
[ترجمه ترگمان]در طرف خشکی، آن ها کرکره را کمی باز کرده بودند و او می توانست داخل آن را ببیند
[ترجمه گوگل]در طرف رو به رو، آنها کمی شاتر را باز کردند و می توانستند داخل را ببینند
4. Then breaking waves began to roll him slowly landward and finally spit him on to the beach.
[ترجمه ترگمان]سپس امواج دریا به آرامی او را به سوی خشکی پرتاب کرد و بالاخره او را به ساحل انداخت
[ترجمه گوگل]سپس شکستن امواج شروع به چرخش او به آرامی به سمت جلو و در نهایت تف او را به ساحل
5. My room was on the landward side of Chapuis, so in any case I could not have watched the schooner depart.
[ترجمه ترگمان]اتاق من در طرف خشکی of بود، بنابراین در هر صورت نمی توانستم حرکت کشتی را تماشا کنم
[ترجمه گوگل]اتاق من در سمت چپوپیس بود، بنابراین در هر صورت من نمیتوانستم از خروج شاونر تماشا کنم
6. On the landward side, however, there is no clear geographical divide.
[ترجمه ترگمان]با این حال، در طرف خشکی هیچ شکاف جغرافیایی مشخصی وجود ندارد
[ترجمه گوگل]با وجود این، در سمت خاورمیانه، تقسیم جغرافیایی مشخصی وجود ندارد
7. I was keeping well on the landward side of the path, on the grass.
[ترجمه ترگمان]من در طرف خشکی راه را روی علف ها نگه می داشتم
[ترجمه گوگل]من در جهت رو به جلو مسیر، در چمن بودم
8. Skeletal debris swept landward from a reef.
[ترجمه ترگمان]بقایای لاشه از یک صخره به سمت خشکی سرازیر شد
[ترجمه گوگل]بقایای اسکلتی از دریای خزر مهاجرت می کند
9. There are numerous deep tidal channels herefanning out landward.
[ترجمه ترگمان]چندین کانال جزر و مد شدید وجود دارند که با خشکی به سوی خشکی حرکت می کنند
[ترجمه گوگل]کانال های عمیق عمیق در اینجا وجود دارد که از سرزمین های اشغالی استفاده می کنند
10. About 6000 -5000 years ago, the coastline landward to advance the maximum range, and about 4500 years ago, the coastline started to retrocede .
[ترجمه ترگمان]حدود ۶۰۰۰ سال پیش، خط ساحلی تا حداکثر محدوده را پیش برد و حدود ۴۵۰۰ سال پیش، خط ساحلی به retrocede رسید
[ترجمه گوگل]حدود 6000-5000 سال پیش، خط ساحلی به سمت جلو حرکت می کند و حدود 4500 سال پیش، خط ساحلی شروع به عقب نشینی کرد
11. A corpse rising saltwhite from the undertow, bobbing landward, a pace a pace a porpoise.
[ترجمه ترگمان]یک جسد از میان آب جریان آب به طرف خشکی بالا و پایین می رود و مثل گراز ماهی راه می رود
[ترجمه گوگل]یک جسد روغنی که از زیر پای خود می افتد، به سمت زمین حرکت می کند، سرعت یک سیب را می گیرد
12. Landward, miles of rough grass marshes melt into low uplands.
[ترجمه ترگمان]Landward، مایلز باتلاق های خشن در ارتفاعات پایین آب می شود
[ترجمه گوگل]Landward، مایل از باتلاق های چمن خشن به ذوب های پایین ذوب می شود
13. This is evidence of a transgression, meaning that as the Bright Angel Shale was being deposited the sea gradually moved landward.
[ترجمه ترگمان]این شهادت یک گناه است، به این معنی که چون فرشته روشن Shale به دریا سپرده شد، دریا به تدریج به خشکی برخورد کرد
[ترجمه گوگل]این شواهدی از تجاوز است، به این معنی که به محض قرار دادن شیل فرشته ی روشن، دریا به تدریج به سمت زمین حرکت کرد
14. The Professors and I left them to it and ran landward.
[ترجمه ترگمان]من و Professors آن ها را کنار گذاشتیم و به سوی خشکی دویدند
[ترجمه گوگل]پروفسورها و من آنها را به این سمت وادار کردیم
15. We found two underground passages, one to the sea and one to the landward side.
[ترجمه ترگمان]دو قطعه زیرزمینی پیدا کردیم، یکی به طرف دریا و یکی به طرف خشکی
[ترجمه گوگل]ما دو گذرگاه زیرزمینی، یکی به دریا و دیگری به سوی طرف دریایی پیدا کردیم