کلمه جو
صفحه اصلی

laryngeal


معنی : حلقوی، حنجرهای، وابسته بنای، صدای حنجرهای
معانی دیگر : وابسته به یا نزدیک به حنجره، نایسری، خشک نایی، (دارو یا اسباب) برای حنجره

انگلیسی به فارسی

حنجره ای، وابسته بنای، صدای حنجره ای


حنجره، حنجرهای، حلقوی، وابسته بنای، صدای حنجرهای


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: laryngeally (adv.)
(1) تعریف: of, relating to, or near the larynx.

(2) تعریف: of a sound, produced by or in the larynx; glottal.

• sound made in the throat (phonetics)
of or pertaining to the larynx; expressed by means of the larynx (phonetics)

مترادف و متضاد

حلقوی (صفت)
vortical, vortiginous, annular, convoluted, sigmoid, annulate, convolute, guttural, terete, laryngeal

حنجرهای (صفت)
laryngeal

وابسته بنای (صفت)
laryngeal

صدای حنجرهای (صفت)
laryngeal

جملات نمونه

1. A laryngeal mask should be available in any hospital setting where airway management is carried out.
[ترجمه ترگمان]ماسک laryngeal باید در هر بیمارستان که در آن مدیریت تنفس انجام می شود، موجود باشد
[ترجمه گوگل]ماسک حنجره باید در هر جای بیمارستانی که در آن مدیریت راه هوایی انجام می شود، در دسترس باشد

2. Williams and Bailey recently described using a reinforced laryngeal mask for adenotonsillectomy.
[ترجمه ترگمان]ویلیامز و بیلی به تازگی با استفاده از یک ماسک laryngeal تقویت شده برای adenotonsillectomy توضیح داده شدند
[ترجمه گوگل]ویلیامز و بیلی اخیرا با استفاده از یک ماسک حنجره تقویت شده برای آدنوتونسیلکتومی توصیف کرده اند

3. It was suggested that the injury of laryngeal nerve should be considered to be the cause of vocal cord immobility following endotracheal intubation besides cricoarytenoid joint dislocation.
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد شد که آسیب عصب laryngeal به دلیل immobility vocal پس از intubation endotracheal علاوه بر جابجایی مشترک cricoarytenoid، در نظر گرفته شود
[ترجمه گوگل]پیشنهاد شد که آسیب عصب حنجره به علت عدم تحرک صوتی ناشی از لوله گذاری انتروکاچئه علاوه بر جابجایی مفصلی جراحی کریو آرینوئید نیز در نظر گرفته شود

4. So can ensure adjustable laryngeal orifice and dynamic response performance and reduce oven pressure difference fluctuation range.
[ترجمه ترگمان]بنابراین می تواند orifice قابل تنظیم و عملکرد واکنش دینامیکی را تضمین کرده و نوسانات فشار را کاهش دهد
[ترجمه گوگل]بنابراین می تواند مانع از سوراخ بینی لارنژیک و عملکرد پاسخ پویا باشد و دامنه نوسانات اختلاف فشار هوا را کاهش دهد

5. Conclusion:Intratumoral lymph vessel density marked by LYVE-1 in laryngeal carcinoma was significantly correlated with tumor infiltration and metastasis.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: تراکم vessel lymph lymph شده توسط LYVE - ۱ در carcinoma laryngeal به طور قابل توجهی با نفوذ تومور و متاستاز ارتباط دارد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: تراکم عروق لنفاوی intratumoral که توسط LYVE-1 در کارسینوم حنجره مشخص شد، به طور معنی داری با نفوذ تومور و متاستاز ارتباط داشت

6. Postoperative recurrent laryngeal nerver was reversibly damaged in no atelectasis and bronchopleural fistula in anyone.
[ترجمه ترگمان]postoperative laryngeal مکرر در هیچ یک از فیستول و bronchopleural فیستول در هیچ کسی آسیب ندید
[ترجمه گوگل]هیچکدام از حنجره های حنجره ای عود کننده بعد از عمل، در هیچکدام از آتلکتازیها و فیستول برونکلوپورالیک در هر فرد قابل برگشتن ناپذیر نیستند

7. Pharyngeal necrosis with the laryngeal mask airway.
[ترجمه ترگمان]نکروز تومور با ماسک laryngeal
[ترجمه گوگل]نکروز فری گلی با راه هوایی ماسک حنجره

8. Rhino laryngeal surgery has a direct bearing on the upper respiratory tract.
[ترجمه ترگمان]جراحی Rhino laryngeal دارای یک اثر مستقیم بر روی دستگاه تنفسی فوقانی است
[ترجمه گوگل]جراحی حنجره رینو دارای تأثیر مستقیم بر دستگاه تنفسی فوقانی است

9. Objective To investigate the clinical relevant factors causing laryngeal stenosis scar after vertical partical laryngectomy.
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق بر روی عوامل مرتبط بالینی ایجاد جای زخم laryngeal پس از laryngectomy عمودی partical است
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه به منظور بررسی عوامل مرتبط با بالارفتن اسکن تنگی حنجره بعد از لارنگکتومی پارچهای عمودی انجام شد

10. Metaplasia of laryngeal respiratory epithelium has occurred here in a smoker.
[ترجمه ترگمان]metaplasia از بافت تنفسی laryngeal در اینجا در یک فرد سیگاری رخ داده است
[ترجمه گوگل]Metaplasia epithelium تنفسی حنجره در اینجا در سیگاری رخ داده است

11. Results: The laryngeal function of breathing thonating and swallowing were recovered well.
[ترجمه ترگمان]نتایج: عملکرد laryngeal تنفس و بلعیدن خوب بهبود یافت
[ترجمه گوگل]یافته ها: عملکرد حنجره تناسلی و غربالگری به خوبی بهبود یافت

12. Conclusion CT examination can accurately diagnose laryngeal carcinoma and laryngopharyngeal carcinoma and find the metastasis lesions of lymph node, and provide reliable basis for clinical therapy.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری آزمایش CT را می توان به دقت تشخیص داد که carcinoma carcinoma و laryngopharyngeal laryngopharyngeal را شناسایی کرده و ضایعات متاستاز of غدد لنفاوی را پیدا کرده و اساس قابل اطمینان درمان بالینی را فراهم می کند
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری CT می تواند با دقت تشخیص کارسینوم حنجره و کارسینوم لارنگوفارنکس و پیدا کردن ضایعات متاستاز غدد لنفاوی و ارائه پایه قابل اعتماد برای درمان بالینی

13. We believe that formal training in the use of the laryngeal mask would be beneficial to any physician dealing with such cases.
[ترجمه ترگمان]ما معتقدیم که آموزش رسمی در استفاده از ماسک laryngeal برای هر پزشک که با چنین مواردی برخورد کند، مفید خواهد بود
[ترجمه گوگل]ما معتقدیم که آموزش رسمی در استفاده از ماسک حنجره برای هر پزشکی که با چنین مواردی برخورد می کند مفید خواهد بود

14. The study found higher rates of lung(sentence dictionary), nasal and laryngeal cancer among miners and mill workers.
[ترجمه ترگمان]این مطالعه میزان بالاتری از سرطان ریه (فرهنگ لغت را)، سرطان بینی و laryngeal بین معدنچیان و کارگران آسیا را یافت
[ترجمه گوگل]در این مطالعه میزان بالایی از ریه (فرهنگ لغت جمله)، سرطان بینی و حنجره در میان کارگران معدنچیان و کارخانه ها یافت شد

15. Objective: To investigate the sufficiency of comprehensive therapy in the preservation of laryngeal function of carcinoma of pyriform sinus.
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی میزان کافی درمان جامع در نگهداری از عملکرد laryngeal سینوس حفره ای
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی کافی از درمان جامع در حفظ عملکرد حنجره کارسینوم سینوس پری

پیشنهاد کاربران

گردنی در اناتومی

حنجره ای

laryngeal ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: حنجره ای
تعریف: ویژگی همخوانی که در حنجره تولید می شود


کلمات دیگر: