1. Manicurists are skilled at shaping and filing nails.
[ترجمه ترگمان]manicurists در شکل دادن و پر کردن ناخن ها مهارت دارند
[ترجمه گوگل]مانیکورزیست ها در شکل دادن و تهیه ناخن مهارت دارند
2. Some manicurists will then buff the nail with a chamois pad to impart a sheen on the finished item.
[ترجمه ترگمان]سپس برخی از manicurists میخ را با یک کیسه چرمی نخودی می کنند تا بر روی آیتم نهایی درخشندگی تولید کنند
[ترجمه گوگل]بعضی از مانیکورزرها با استفاده از یک پد گوسفند، ناخن را به لب به لب می برند تا اثر شفاف بر روی موردی به پایان برسد
3. If your manicurist gets scissors out, immediately head for the door.
[ترجمه ترگمان]اگر manicurist قیچی را بیرون بیاورد فورا به طرف در حرکت می کند
[ترجمه گوگل]اگر مانیکور خود را قیچی می کند، بلافاصله برای درب بروید
4. Kimlinn Pham, from Vietnam, is a medicourious manicurist a hair salon in Virginia.
[ترجمه ترگمان]پام - پام که از ویتنام گرفته شده است، یکی از سالن های آرایش مو در ویرجینیا است
[ترجمه گوگل]Kimlinn Pham، از ویتنام، یک مانیکوریست داروشناسی سالن مو در ویرجینیا است
5. Each manicurist should have a state - issued cosmetology license that is current and visibly displayed.
[ترجمه ترگمان]هر manicurist باید دارای مجوز رسمی صادر شده دولتی باشد که در حال حاضر و آشکارا نمایش داده شده است
[ترجمه گوگل]هر مانیکوریست باید یک مجوز مراقبت از زیبایی در کشور صادر کند که فعلی و قابل نمایش است
6. Celebrity manicurist Deborah Lippmann says those with fair skin shouldopt for blue-based shades with soft shimmer, which will look crisp—notgoth—even on porcelain hands like Liv Tyler's.
[ترجمه ترگمان]manicurist دبورا فیریک، بازیگر معروف پوست، می گوید آن هایی که پوست سفید دارند و رنگ های آبی روشن دارند و درخشش ملایمی دارند، که به نظر می رسد به صورت notgoth - حتی روی دست های چینی مانند Liv تایلر
[ترجمه گوگل]مانیکورسور مشهور دبورا لیپمن می گوید کسانی که با پوست عادلانه به نظر می رسد سایه های آبی مبتنی بر نرمی مورچه ای هستند که حتی در دست چینی مانند لیو تایلر نیز ظاهر می شوند
7. He grows restless, seducing a manicurist and pressing her to prostitution.
[ترجمه ترگمان]او بی قرار می شود و یک manicurist را فریب می دهد و او را به فحشا فشار می دهد
[ترجمه گوگل]او رشد می کند بی قرار، seducing مانیکوریست و فشار دادن او را به فحشا
8. The young mother, the laundromat patron, the manicurist - these represent advertisers'attempts to depict opinion leaders.
[ترجمه ترگمان]مادر جوان، حامی laundromat، the - این ها نشان دهنده تلاش تبلیغاتی برای نشان دادن رهبران فکری هستند
[ترجمه گوگل]مادر جوان، مدافع شستشو و مانیکور - این نشان دهنده تلاش های تبلیغ کنندگان برای نشان دادن رهبران عقیده است
9. Kimlinn Pham, from Vietnam, is a manicurist a hair salon in Virginia.
[ترجمه ترگمان]پام - پام از ویتنام، یک سالن آرایش مو در ویرجینیا است
[ترجمه گوگل]Kimlinn Pham، از ویتنام، یک مانیکوریست سالن مو در ویرجینیا است