کلمه جو
صفحه اصلی

majestic


معنی : بزرگ، با عظمت، با شکوه، شاهانه، خسروانی
معانی دیگر : شکوهمند، فرهمند، شاهوار

انگلیسی به فارسی

بزرگ، باعظمت، باشکوه، شاهانه، شکوهمند، فرهمند


با شکوه، با عظمت، شاهانه، بزرگ، خسروانی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: majestically (adv.)
• : تعریف: regal, imposing, or stately; of great dignity or grandness.
مترادف: grand, kingly, queenly, regal, stately
متضاد: modest
مشابه: dignified, distinguished, gallant, grandiose, imposing, impressive, lordly, magnificent, mighty, noble, palatial, pompous, royal, solemn, splendid, sublime

- The young future queen was taught to walk with majestic bearing.
[ترجمه ترگمان] ملکه آینده جوان به او تعلیم داده شد که با شکوه و جلال راه برود
[ترجمه گوگل] ملکه آینده جوان آموزش داده شد تا با تحمل بزرگی به راه برود
- The mountains looked majestic in the distance.
[ترجمه ترگمان] کوه ها در دوردست با شکوه به نظر می رسیدند
[ترجمه گوگل] کوه ها در فاصله ای بزرگ به نظر می رسیدند

• regal, royal, grand
majestic means very beautiful, dignified, and impressive.

مترادف و متضاد

بزرگ (صفت)
mighty, senior, large, gross, great, numerous, extra, head, adult, major, big, dignified, grand, voluminous, extensive, massive, enormous, grave, majestic, bulky, eminent, lofty, egregious, immane, jumbo, king-size, sizable, sizeable, walloping

با عظمت (صفت)
big, imperial, majestic

با شکوه (صفت)
stately, rich, splendid, lush, superb, noble, imperial, majestic, deluxe, plush, glorious, topping, gala, splendorous

شاهانه (صفت)
majestic, royal, kingly, sceptered

خسروانی (صفت)
majestic, royal

impressive, splendid


Synonyms: august, awesome, ceremonious, cool, courtly, dignified, elevated, exalted, fab, grand, grandiose, imperial, imposing, lofty, magnific, magnificent, marvelous, mind-blowing, monumental, noble, out of this world, pompous, regal, royal, smashing, sovereign, stately, stunning, sublime, sumptuous, superb


Antonyms: humble, low, lowly, shabby


جملات نمونه

1. The lion is the most majestic creature of the jungle.
شیر با عظمت ترین حیوان جنگل است

2. In Greek mythology, Mt. Olympus was the majestic home of the gods.
در اسطوره شناسی یونان باستان، کوه "الیمپوس"، خانه با عظمت خدایان بود

3. The graduates marched into the auditorium to the music of the majestic symphony.
فارغ التحصیلان با موزیک سمفونی سلطنتی در سالن رژه رفتند

4. the majestic beauty of mount damavand
زیبایی پرشکوه کوه دماوند

5. The great ship looked majestic in her new colours.
[ترجمه ملیکا] کشتی بزرگ در رنگهای جدیدش باشکوه دیده میشد .
[ترجمه ترگمان]کشتی بزرگ با شکوه به رنگ های جدید خود نگاه می کرد
[ترجمه گوگل]کشتی بزرگ در رنگ های جدید خود را با شکوه نگاه کرد

6. From majestic mountains and valleys of green to crystal clear waters so blue, this wish is coming to you.
[ترجمه ترگمان]از کوهستان های باشکوه و دره های سبز تا آب های زلال و شفاف، این آرزو به سوی شما می آید
[ترجمه گوگل]از کوه های با شکوه و دره های سبز تا آب کریستالیزا تا آبی، این آرزو به سوی شما می آید

7. From majestic mountains and valleys of GREen to crystal clear waters so blue, this wish is coming to you.
[ترجمه ترگمان]از کوهستان های باشکوه و دره های of تا آب های زلال و زلال چنان آبی که این آرزو به سوی شما می آید
[ترجمه گوگل]از کوه های درخشان و دره های GREEN تا آب های کریستالی به رنگ آبی، این آرزو به شما می آید

8. The majestic Montana scenery will leave you breathless.
[ترجمه ترگمان] منظره باشکوه \"مونتانا\" تو رو از نفس می بره
[ترجمه گوگل]مناظر شکوهمند مونتانا شما را بیدار خواهد کرد

9. The Rockies are majestic in size.
[ترجمه ترگمان]کوه های راکی با عظمت هستند
[ترجمه گوگل]سنگهای قیمتی بزرگ هستند

10. Gazing at that majestic painting was for me an almost transcendental experience.
[ترجمه ترگمان]با نگاه خیره به این نقاشی باشکوه، یک تجربه تقریبا متعالی برای من بود
[ترجمه گوگل]در این نقاشی با شکوه، چشم انداز یک تجربه تقریبا متعالی بود

11. In the distance rose the majestic Alps.
[ترجمه ترگمان]در دوردست کوه های آلپ با شکوه بالا می رفتند
[ترجمه گوگل]در این فاصله، کوه های با شکوه رو به افزایش است

12. This lovely village is surrounded by majestic mountain scenery.
[ترجمه ترگمان]این دهکده دوست داشتنی با مناظر کوهستان های باشکوه احاطه شده است
[ترجمه گوگل]این روستای دوست داشتنی توسط مناظر کوه های با شکوه احاطه شده است

13. But through it all, the majestic wolf has maintained its grip on existence, albeit by some very slim margins.
[ترجمه ترگمان]اما از طریق آن، گرگ با شکوه حفظ خود را به وجود می آورد، هرچند که با حاشیه های بسیار کم
[ترجمه گوگل]اما از طریق همه اینها، گرگ با شکوه دست خود را در وجودش حفظ کرده است، با این وجود با حاشیه های بسیار باریک

14. Tintern Abbey is noted for its majestic arches, fine doorways and elegant windows.
[ترجمه ترگمان]کلیسای Tintern به خاطر طاق های باشکوه آن، دره ای زیبا و پنجره های زیبا مورد توجه قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]کون Tintern برای معماری های با شکوه آن، درهای زیبا و پنجره های زیبا ظاهر می شود

15. Here, he reasoned, was the most majestic trick of all.
[ترجمه ترگمان]استدلال کرد که این بهترین حقه است
[ترجمه گوگل]در این جا، او مدعی بود، کلاهبرداری از همه چیز بود

16. The majestic castle walls, with their varying bands of stone, were modelled on the walls of Constantinople.
[ترجمه ترگمان]دیواره ای قلعه باشکوه با دسته های مختلف سنگی در دیواره ای قسطنطنیه مدل سازی شده بودند
[ترجمه گوگل]دیوارهای باشکوه قلعه با نوارهای مختلف سنگ، بر روی دیوارهای قسطنطنیه مدل سازی شدند

17. She thought it majestic, dominating the city without overwhelming it.
[ترجمه ترگمان]او این فکر را باشکوه و مسلط بر شهر، بدون در نظر گرفتن آن، می پنداشت
[ترجمه گوگل]او این عظمت را فهمیده بود، بدون آنکه این شهر را غرق کند غالب شهر بود

the majestic beauty of Mount Damavand.

زیبایی پرشکوه کوه دماوند.


This lovely village is surrounded by majestic mountain scenery.

این روستای دوست‌داشتنی با چشم‌انداز با‌عظمت کوه‌ها احاطه شده.


پیشنهاد کاربران

شگرف

۱. بزرگ/ عظیم / با عظمت
۲. شریف
۳. با عزت / با شکوه
۴. ملوکانه / شاهانه
۵. سلطنتی


کلمات دیگر: