کلمه جو
صفحه اصلی

landlubber


معنی : معتاد بزندگی بری، ادم دریا ندیده
معانی دیگر : (کسی که همه ی عمرش در خشکی بوده و از دریا و دریانوردی بی اطلاع است) دریا ندیده، ادم دریا ندیده، ادم کشتى ندیده، ادم خشکى مانده

انگلیسی به فارسی

آدم دریا ندیده، معتاد به زندگی بری


لعنتی، معتاد بزندگی بری، ادم دریا ندیده


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: landlubberish (adj.), landlubberly (adj.), landlubbing (adj.)
• : تعریف: one who is not familiar with the sea or experienced in seamanship.

• inexperienced sailor; one who has little experience with the sea, one who lives and works on land
a landlubber is a person who is not used to or does not like travelling by boat or ship, and is not knowledgeable about the sea; an old-fashioned word.

مترادف و متضاد

معتاد به زندگی بری (اسم)
landlubber

ادم دریا ندیده (اسم)
landlubber

جملات نمونه

1. Barry, spoken like a ue landlubber.
[ترجمه ترگمان]بری \"، مثل\" ue landlubber \"حرف زده\"
[ترجمه گوگل]بری، مانند یک زمین لرزه صحبت می کند

2. Major competitions are held annually and provide sport for the participants and a colourful spectacle for the landlubber.
[ترجمه ترگمان]رقابت های اصلی سالانه برگزار می شوند و برای شرکت کنندگان ورزش و نمایش رنگی برای the برگزار می کنند
[ترجمه گوگل]مسابقات بزرگ برگزار می شود سالانه و ورزش برای شرکت کنندگان و یک نمایش رنگی برای landlubber

3. As Patrick O'Brien proved, maritime adventures are always a sure bet for landlubber readers.
[ترجمه ترگمان]همانطور که پاتریک ا بر این ثابت کرد، ماجراهای دریایی همیشه یک شرط مطمئن برای خوانندگان landlubber هستند
[ترجمه گوگل]همانطور که Patrick O'Brien ثابت کرد، ماجراهای دریایی همیشه شرط بندی مطمئن برای خوانندگان زمین لابراتوار است

4. The sight of these two storming along under a cloud of canvas is enough to stir the blood of most landlubbers.
[ترجمه ترگمان]دیدن این دو حمله که در زیر ابری از کرباس قرار دارد به اندازه کافی است که خون most را تکان دهد
[ترجمه گوگل]دید این دو طوفان در زیر یک ابر از بوم کافی است تا خون بسیاری از غارنشینان را به هم بزنند

5. Captain9 see joke : A captain guides a batch of landlubber to sail on the sea, abrupt, a corsair sails to them come .
[ترجمه ترگمان]این یک شوخی است: ناخدا یک دسته of را به طرف دریا هدایت می کند که در دریا بادبان می کشند و دریایی corsair دریایی به سوی آن ها حرکت می کند
[ترجمه گوگل]کاپیتان 9 شوخی را ببینید: یک کاپیتان یک دسته از سرنشینان را هدایت می کند تا دریابند، ناگهان، بادبان های کورسیر به آنها می آیند

6. Though beaches like Mar Chiquita Beach draw Boogie-boarders and other watersports lovers, Puerto Rico also offers lots of landlubber entertainment in its main city, San Juan.
[ترجمه ترگمان]اگر چه سواحل مانند ساحل مار Chiquita Boogie - و دیگر دوستداران watersports را جذب می کند، پورتوریکو راه زیادی برای سرگرمی در شهر اصلی خود، سان خوان، ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]گرچه سواحل مانند ساحل ماری چیکیتا ساحلی مجسمه های بوگلی و دیگر عاشقان ورزش های آبی را برانگیخته است، پورتوریکو همچنین سرگرمی های مهماندار را در شهر اصلی خود، سن جوان، ارائه می دهد

پیشنهاد کاربران

خشکی زی


کلمات دیگر: