کلمه جو
صفحه اصلی

jurisprudence


معنی : فقه، حقوق الهی
معانی دیگر : بخش یا شاخه ی به خصوصی از علم حقوق، علم حقوق، دادیک شناسی، حقوق شناسی

انگلیسی به فارسی

حقوق الهی، فقه


فقه، حقوق الهی


انگلیسی به انگلیسی

• science of law; body of laws, legal system
jurisprudence is the study of law and the principles on which laws are based; a legal term.

اسم ( noun )
مشتقات: jurisprudential (adj.), jurisprudentially (adv.)
(1) تعریف: the philosophy or science of law.
مشابه: law

(2) تعریف: a particular system or body of laws.
مشابه: law

(3) تعریف: a department or division of law.

- criminal jurisprudence
[ترجمه ترگمان] در فقه
[ترجمه گوگل] فقه قضایی

دیکشنری تخصصی

[حقوق] علم (یا فلسفه یا رشته) حقوق، رویه قضایی، فقه

مترادف و متضاد

فقه (اسم)
jurisprudence, religious jurisprudence

حقوق الهی (اسم)
jurisprudence

جملات نمونه

1. medical jurisprudence
حقوق پزشکی،کادیک شناسی (یا حقوق شناسی) پزشکی

2. The development of fairness within our jurisprudence has not as yet caused us to depart from the adjudicative framework within which we operate.
[ترجمه ترگمان]توسعه عدالت در فقه ما هنوز به ما این امکان را نداده است که از چارچوب adjudicative که در آن فعالیت می کنیم، خارج شویم
[ترجمه گوگل]توسعه عدالت در فقه ما تا کنون باعث نشده است که ما از چارچوب قضایی که در آن عمل می کنیم کنار بیاییم

3. He then cited the passage from Story, Equity Jurisprudence and made the comment to which I have already referred.
[ترجمه ترگمان]او سپس از داستان داستان، از فقه اسلامی یاد کرد و اظهار نظری کرد که قبلا به آن اشاره کرده ام
[ترجمه گوگل]او سپس از گذرگاه Story، Equity Jurisprudence نقل مکان کرد و اظهار نظر کرد که قبلا اشاره کردم

4. A summary of different approaches to jurisprudence and judicial decision making among developed countries.
[ترجمه ترگمان]خلاصه ای از رویکردهای مختلف در حوزه قضایی و تصمیم گیری قضایی در میان کشورهای توسعه یافته
[ترجمه گوگل]خلاصه ای از رویکردهای مختلف در مورد فقه و تصمیم گیری قضایی در میان کشورهای توسعه یافته

5. From the standpoint of mainstream contemporary jurisprudence the issue seems irreconcilable.
[ترجمه ترگمان]از دیدگاه فقه معاصر، این مساله irreconcilable به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]از نظر فقه معاصر اصلی، مسئله غیرقابل قبول است

6. Codification is the highest contribution of jurisprudence.
[ترجمه ترگمان]Codification بالاترین سهم فقه است
[ترجمه گوگل]کدگذاری بالاترین سهم فقه است

7. It is an interdisciplinary subject between jurisprudence and economics.
[ترجمه ترگمان]این یک موضوع بین علم حقوق و اقتصاد است
[ترجمه گوگل]این یک موضوع بین رشته ای بین فقه و اقتصاد است

8. After the argumentation of jurisprudence authority of the doctrine of privity of contract, the text gives the wide coverage to probes into the exception to privity of contract.
[ترجمه ترگمان]پس از استدلال مرجعیت معنوی دکترین of قرارداد، این متن پوشش گسترده ای را برای تحقیق به استثنای to قرارداد فراهم می آورد
[ترجمه گوگل]پس از استدلال فقهی اقتدار دینی مبنی بر منافع قرارداد، متن پوشش گسترده ای را به پرونده ها به استثنای مالکیت قرارداد ارائه می دهد

9. In the jurisprudence, we must first address the prohibition of abuse of rights principle of importance, followed by identifying the precision what is the abuse of rights.
[ترجمه ترگمان]در فقه، ما باید ابتدا به ممنوعیت سو استفاده از اصول حقوقی اهمیت، و پس از آن با شناسایی دقیق آنچه که سو استفاده از حقوق است، رسیدگی کنیم
[ترجمه گوگل]در فقه، ابتدا باید به اصل ممنوعیت سوءاستفاده از حقوق اهمیت توجه کنیم و به دنبال آن، شناسایی دقیق سوءاستفاده از حقوق است

10. "Pure Jurisprudence", advocated by Kelson, is the major school in Western analytical Positivist jurisprudence.
[ترجمه ترگمان]\"فقه محض\" که از kelson حمایت می شود، مکتب اصلی فقه امامیه غربی است
[ترجمه گوگل]'فقه خالص'، حمایت شده توسط Kelson، مدرسه عمده در فوریت های تحلیلی غرب Positivist است

11. Lectures were given on agriculture, rural economy, and medical jurisprudence.
[ترجمه ترگمان]سخنرانی هایی در زمینه کشاورزی، اقتصاد روستایی، و علم پزشکی ارائه شد
[ترجمه گوگل]سخنرانی ها در مورد کشاورزی، اقتصاد روستایی و فقه پزشکی ارائه شد

12. Lord Morris of Borth-y-Gest also based his judgment on the nineteenth century jurisprudence.
[ترجمه ترگمان]لرد موریس از Borth - y - gest نیز براساس قضاوت خود در مورد حقوق قرن نوزدهم است
[ترجمه گوگل]لرد موریس از Borth-y-Gest همچنین قضاوت خود را در فقه قرن نوزدهم برشمرد

13. This housed oriental manuscripts, many of poetry, mysticism and jurisprudence, going back to the twelfth and thirteenth centuries.
[ترجمه ترگمان]این مجموعه نسخه های خطی شرقی، بسیاری از اشعار، عرفان و فقه، به قرون دوازدهم و سیزدهم باز می گردد
[ترجمه گوگل]این نسخه های خطی شرقی، بسیاری از شعر، عرفان و فقه را شامل می شود که به قرن های دوازدهم و سیزدهم میلادی باز می گردد

14. The morality involved in trials of Chinese traditional society may intitule"judicator's ethicality", while which emphasized by occidental jurisprudence intitule"legal or judicial ethicality".
[ترجمه ترگمان]اصول اخلاقی درگیر در محاکمه جامعه سنتی چینی ممکن است \"judicator s\" (judicator \" \")باشد، در حالی که by occidental\" intitule حقوقی یا قضایی \" را مورد تاکید قرار می دهد
[ترجمه گوگل]اخلاق در دادگاه های جامعه سنتی چینی ممکن است اخلاقی بودن محقق را تحقق بخشد، در حالی که با فقه غیرقابل پیش بینی اخلاقیات قانونی یا قضایی را تأکید می کند

medical jurisprudence

حقوق پزشکی، کادیک‌شناسی (یا حقوق‌شناسی) پزشکی


پیشنهاد کاربران

رویه قضایی
علم حقوق

دادمانی

رویه قضایی

رویه

[حقوق] رویّه قضایی

حوزۀ قضایی

🔴 the science or philosophy of law
🔴 the study of law


■ a professor of jurisprudence


کلمات دیگر: