کلمه جو
صفحه اصلی

lay to


معنی : تقلا کردن، دروغ گفتن، نسبت دادن به
معانی دیگر : وابسته دانستن به، (تقصیر یا افتخار و غیره) نسبت دادن به، دروه گفتن، مبادله ضربات کردن

انگلیسی به فارسی

دروغ گفتن، تقلا کردن، مبادله ضربات کردن، نسبت دادن به


مترادف و متضاد

تقلا کردن (فعل)
labor, heave, agonize, slog, tussle, scramble, struggle, tug, attempt, wrestle, put out, flounce, lay to

دروغ گفتن (فعل)
lie, belie, gab, fib, prevaricate, weasel, whiff, equivocate, lay to

نسبت دادن به (فعل)
give, lay to


کلمات دیگر: