کلمه جو
صفحه اصلی

kneel


معنی : زانو زدن
معانی دیگر : کنده زدن

انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: kneels, kneeling, kneeled, knelt
• : تعریف: to rest on the knee or knees.

• act of kneeling; position in which one is supported by the knees
rest on the knee or knees
if you are kneeling, your legs are bent under you with your knees touching the ground and supporting the rest of your body.
if you kneel or kneel down, you bend your legs and lower your body until your knees are on the ground.
see also knelt.

Simple Past: knelt, Past Participle: knelt


مترادف و متضاد

زانو زدن (فعل)
kneel

get down on one’s knees


Synonyms: bow, bow down, curtsey, do obeisance, genuflect, kowtow, prostrate oneself, stoop


جملات نمونه

1. Myra knelt down to pull a weed from the drenched flower bed.
میرا زانو زد تا علف هرزی را از شکست غمگین نمی شد

2. The condemned man knelt before the monarch and pleaded for mercy.
مرد محکوم در مقابل پادشاه زانو زد و تقاضای بخشش نمود

3. Kneeling over the still figure, the lifeguard tried to revive him.
نجات غریق که روی چهره ی بیحرکت زانو زده بود,سعی کرد او را به هوش آورد

4. to kneel in an attitude of prayer
به حالت دعا زانو زدن

5. She asks her son to kneel down.
[ترجمه کیمیا] آن زن از پسرش خواست تا زانو بزند
[ترجمه هخامنش] آن خانم به پسرش گفت که زانو بزند
[ترجمه ترانه] آن زن از پسرش درخواست کرد که زانو بزند
[ترجمه ⇱𝐢'𝐦 𝐳𝐚𝐡𝐫𝐚⇲] آن زن از پسرش درخواست کرد تا زانو بزند
[ترجمه ****] او از پسرش می خواهد که زانو بزند
[ترجمه الی] او از پسرش خواست تا زانو بزند
[ترجمه مرام نامی] آن از پسرش درخواست کرد نا زانو بزند
[ترجمه ستیا] ان خانم از پسرش خواست تا زانو بزند
[ترجمه ترگمان]از پسرش می خواهد که زانو بزند
[ترجمه گوگل]او از پسرش خواسته تا زانو بزند

6. The workers kneel on the ground and hammer the small stones in.
[ترجمه ترگمان]کارگران بر روی زمین زانو می زنند و سنگ های کوچک را با چکش خرد می کنند
[ترجمه گوگل]کارگران بر روی زمین زانو می زنند و سنگ های کوچک را به هم می زنند

7. The vicar asked the congregation to kneel.
[ترجمه ترگمان]کشیش از اهل کلیسا خواست که زانو بزند
[ترجمه گوگل]جانشین از جماعت خواسته بود که زانو بزند

8. And then sometimes I kneel down to help you with your work.
[ترجمه ترگمان]و بعضی وقت ها زانو می زنم تا به تو کمک کنم تا کار کنی
[ترجمه گوگل]و سپس گاهی اوقات به زانو زدن برای کمک به شما در کار خود

9. Kneel on your left knee, head down.
[ترجمه مانیا] روی زانوی چپ زانو بزن ، سرتو بنداز پایین
[ترجمه ترگمان]زانو بزن زانو بزن
[ترجمه گوگل]زانو را در زانوی چپ خود بکشید

10. The four men were forced to kneel at the edge of it with their hands bound tightly behind them.
[ترجمه ترگمان]چهار مرد مجبور بودند که در حاشیه آن زانو بزنند و دست هایشان را محکم پشت سرشان بسته باشند
[ترجمه گوگل]چهار مرد مجبور به زانو زدن در لبه آن با دستانشان شدید پشت سرشان بودند

11. The people might be made to kneel, but the elements were not quite so easy to muzzle.
[ترجمه ترگمان]ممکن است مردم برای زانو زدن ساخته شوند، اما این آلمان ها خیلی آسان نیستند
[ترجمه گوگل]ممکن است مردم به زانو زده شوند، اما عناصر به راحتی خفه نشدند

12. Straight at me where I kneel unbalanced, precariously lodged between joist and board.
[ترجمه ترگمان]در حالی که نامتعادل و نامتعادل در میان میله های آهن و تخته قرار گرفته بودم، مستقیم به من خیره می شود
[ترجمه گوگل]راست به من جایی که من زانو بی اختیاری، به سختی بین تابلو و هیئت مدیره قرار داده است

13. You are here to kneel Where prayer has been valid.
[ترجمه ترگمان]تو اینجایی تا زانو بزنی جایی که دعا درست بوده
[ترجمه گوگل]شما در اینجا به زانو زدن در جایی که نماز معتبر است

14. He told them to kneel, and said a prayer over them.
[ترجمه ترگمان]به آن ها گفت که زانو بزنند و نماز بخوانند
[ترجمه گوگل]او به آنها گفت که به زانو زده و برای آنها نماز می خواند

15. People sometimes kneel to pray.
[ترجمه ❤AYNAZ❤] مردم گاهی برای دعا زانو می زنند
[ترجمه ترانه] گاهی اوقات مردم برای دعا کردن زانو میزنند
[ترجمه ERFAN] مردم بعضی وقت ها برای دعا کردن زانو می زنند.
[ترجمه Ccjxlhcurl] مردم بعضی وقت ها برای دعا کردن زانو می زنند
[ترجمه ترگمان]گاهی مردم زانو می زدند تا دعا بخوانند
[ترجمه گوگل]مردم گاهی برای دعا دعا می کنند

16. To continue, just lay a plank to kneel on, so that you don't disturb the last rows of bricks.
[ترجمه ترگمان]برای ادامه دادن، فقط یک تخته دراز بکش و زانو بزن، تا مزاحم آخرین ردیف آجرها نشو
[ترجمه گوگل]برای ادامه، فقط یک لایه برای زانو زدن دراز بکشید، به طوری که ردیف های آخر آجر را نادیده نگیرید

17. Then I kneel beside Dixie and feel through his pockets.
[ترجمه ترگمان]بعد در کنار دیکسی و feel زانو می زنم
[ترجمه گوگل]سپس کنار دیکسی کنار زانو قرار می گیرم و از طریق جیب خود احساس می کنم

They knelt around his tomb.

آنان در اطراف آرامگاه او زانو زدند.


پیشنهاد کاربران

sit on one or both knees

اگر فعل باشد معنی زانو زدن میدهد
وگر نه معنی زانو


تسلیم شو

Sit on one or both knees
اگر verd باشه به معنی زانو زدنه
مثال :. He kneel to pray

زانو زدن، تسلیم شدن
🏳️🏳️
Sit on one or bath knee

sit on one or both knees . یعنی نشستن روی یک یا دو زانو یا زانو زدن مثل زانو زدن به شاه . 😄

زانو زدن

در صورتی که فعل باشه معنی زانو زدن
و اگه اینطوری نباشه به معنی زانو
( در کتاب کانون زبان زانو زدن )


تعظیم کردن


اگه verd باشه زانو زدن رو معنا میده.
اگه noun باشه زانو رو معنا میده.
در کتاب کانون زبان چون verd هست ، معنی زانو زدن رو میده.

کانون زبان ایران. . .

خانم ستایش درستش verb هست که به معنیش " فعل" هست

زانو زدن در معنای ادای احترام کردن، و نیز به زانو درآمدن، از پا افتادن

زانوییدَن.

go down on ( one's ) knees


کلمات دیگر: