دارای ایما و اشاره، تلمیحی، تلویحی، تلمیح آمیز، اشاره ای، اشارتی، اشاره دار، اشاره کننده، کنایه دار، رمزی، وابسته به ایما و اشاره، تلمیحآمیز the poetry of hafez is allusive شعر حافظ کنایی است
allusive
دارای ایما و اشاره، تلمیحی، تلویحی، تلمیح آمیز، اشاره ای، اشارتی، اشاره دار، اشاره کننده، کنایه دار، رمزی، وابسته به ایما و اشاره، تلمیحآمیز the poetry of hafez is allusive شعر حافظ کنایی است
انگلیسی به فارسی
اشارهای، اشارتی، اشارهدار، اشارهکننده، کنایهدار، رمزی، وابسته به ایما و اشاره
دارای ایما و اشاره، تلمیحی، تلویحی، تلمیحآمیز
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
مشتقات: allusively (adv.), allusiveness (n.)
مشتقات: allusively (adv.), allusiveness (n.)
• (1) تعریف: referring to something implied or inferred; containing an allusion.
• (2) تعریف: abounding in or characterized by allusions.
- A knowledge of Shakespeare's plays and other major works of English literature is almost a requirement if one is to enjoy this allusive novel.
[ترجمه ترگمان] اگر کسی بخواهد از این رمان allusive لذت ببرد، دانش نمایشنامه های شکسپیر و دیگر آثار مهم ادبیات انگلیسی مورد نیاز است
[ترجمه گوگل] شناختن از نمایشنامه های شکسپیر و سایر آثار عمده ادبیات انگلیس تقریبا یک الزام است، اگر کسی بتواند از این رمان جذام لذت ببرد
[ترجمه گوگل] شناختن از نمایشنامه های شکسپیر و سایر آثار عمده ادبیات انگلیس تقریبا یک الزام است، اگر کسی بتواند از این رمان جذام لذت ببرد
• hinted, implied, intimated
جملات نمونه
1. the poetry of hafez is allusive
شعر حافظ کنایی است.
2. Her music is witty, ironic and allusive.
[ترجمه ترگمان]موسیقی او witty، طنزآمیز و allusive است
[ترجمه گوگل]موسیقی او عجیب و غریب است، عجیب و غریب است
[ترجمه گوگل]موسیقی او عجیب و غریب است، عجیب و غریب است
3. Her allusive style is difficult to follow.
[ترجمه ترگمان]پیروی از سبک allusive دشوار است
[ترجمه گوگل]سبک الهام بخشیدن به آن دشوار است
[ترجمه گوگل]سبک الهام بخشیدن به آن دشوار است
4. However, in two cantatas in book 3 allusive figuration recurs in a manner that indubitably aids the drama.
[ترجمه ترگمان]با این حال، در دو cantatas در کتاب ۳ allusive figuration به شیوه ای که بدون شک به درام کمک می کند
[ترجمه گوگل]با این حال، در دو کانتواقع در کتاب 3، ضرب المثل، به طرزی متداول است که به ظاهر کمک می کند
[ترجمه گوگل]با این حال، در دو کانتواقع در کتاب 3، ضرب المثل، به طرزی متداول است که به ظاهر کمک می کند
5. Perhaps blue eyelashes are this allusive sign, virginal behavior this fragile allusion.
[ترجمه ترگمان]شاید مژه های آبی این نشانه allusive و رفتار دخترانه این کنایه ظریف است
[ترجمه گوگل]شاید مژه های آبی این علائم الهام بخش، رفتار بذر این تقلید شکننده است
[ترجمه گوگل]شاید مژه های آبی این علائم الهام بخش، رفتار بذر این تقلید شکننده است
6. The young schoolboy can not understand the allusive conversation of intellectual men.
[ترجمه ترگمان]بچه مدرسه ای جوان نمی تواند گفتگوی allusive مردان روشنفکر را درک کند
[ترجمه گوگل]دانش آموز جوان نمی تواند گفتگو های متفاوتی از مردان فکری را درک کند
[ترجمه گوگل]دانش آموز جوان نمی تواند گفتگو های متفاوتی از مردان فکری را درک کند
7. Allusive sex depends on affection tendency of the patient, if have affection tendentiousness to some thing or some individual, get a suggestion easily.
[ترجمه ترگمان]سکس allusive به گرایش عاطفی بیمار بستگی دارد، در صورتی که نسبت به برخی چیزها و یا برخی افراد علاقه داشته باشد، به راحتی یک پیشنهاد دریافت کنید
[ترجمه گوگل]رابطه جنسی وابسته به تمایلات متفاوتی از بیمار بستگی دارد، در صورت تمایل نسبت به بعضی چیزها و یا بعضی از افراد، به راحتی پیشنهاد می شود
[ترجمه گوگل]رابطه جنسی وابسته به تمایلات متفاوتی از بیمار بستگی دارد، در صورت تمایل نسبت به بعضی چیزها و یا بعضی از افراد، به راحتی پیشنهاد می شود
8. Allusive Netease violates compasses and blizzard to establish joint - stock company.
[ترجمه ترگمان]allusive Netease compasses و بوران برای تاسیس یک شرکت مشترک سهام را نقض می کند
[ترجمه گوگل]Netease Allusive نقض قطار و blizzard برای ایجاد سهام شرکت
[ترجمه گوگل]Netease Allusive نقض قطار و blizzard برای ایجاد سهام شرکت
9. Allusive speech is characterized by allusions.
[ترجمه ترگمان]گفتار allusive با ایما و کنایه شناخته می شود
[ترجمه گوگل]گفتار متعهد با نشانه ها مشخص می شود
[ترجمه گوگل]گفتار متعهد با نشانه ها مشخص می شود
10. Unlike most academic philosophy much of it is personal, polemical, poetical or allusive.
[ترجمه ترگمان]برخلاف اکثر فلسفه آکادمیک، بیشتر آن شخصی، مجادله ای، poetical یا allusive است
[ترجمه گوگل]برخلاف اکثر فلسفه های دانشگاهی، بسیاری از آن ها شخصی، بحث انگیز، شاعرانه یا متجلی هستند
[ترجمه گوگل]برخلاف اکثر فلسفه های دانشگاهی، بسیاری از آن ها شخصی، بحث انگیز، شاعرانه یا متجلی هستند
11. Deliberately, the colour has little force, but this is compensated for by its allusive subtlety.
[ترجمه ترگمان]از روی عمد، رنگ نیروی کمی دارد، اما با دقت allusive آن جبران می شود
[ترجمه گوگل]به طور عمدی رنگ دارای نیروی کوچکی است، اما این با توجه به ظرافت انگیزی که دارد، جبران می شود
[ترجمه گوگل]به طور عمدی رنگ دارای نیروی کوچکی است، اما این با توجه به ظرافت انگیزی که دارد، جبران می شود
12. Their life, be like sometimes Thespian and general, seek stimulation, allusive sex is strong.
[ترجمه ترگمان]زندگی آن ها، مانند گاهی اوقات Thespian و عمومی، تحریک به دنبال تحریک، سکس allusive قوی است
[ترجمه گوگل]زندگی آنها، مانند گاهی اوقات و به طور کلی، به دنبال تحریک است، رابطه جنسی بسیار قوی است
[ترجمه گوگل]زندگی آنها، مانند گاهی اوقات و به طور کلی، به دنبال تحریک است، رابطه جنسی بسیار قوی است
The poetry of Hafez is allusive.
شعر حافظ کنایی است.
کلمات دیگر: