کلمه جو
صفحه اصلی

childbed


در بستر زایمان، در حال زایمان، دوره ی زایمانی، نفاس، بستر زایمان

انگلیسی به فارسی

بستر زایمان


بچه گانه، بستر زایمان


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the condition of a woman as she gives birth to a child.

• childbirth, act of giving birth to a child

جملات نمونه

1. Mathilde was still in childbed, of course, having been delivered safely of a girl on the morning after the storm.
[ترجمه ترگمان]البته هنوز در بس تر زایمان بود و روز بعد از توفان نوح را صحیح و سالم تحویل داده بودند
[ترجمه گوگل]البته، Mathilde هنوز در childbed بود، البته، با خیال راحت از یک دختر در صبح پس از طوفان تحویل داده شد

2. Bridebed, childbed, bed of death, ghostcandled.
[ترجمه ترگمان]زایمان، بس تر زایمان، بس تر مرگ
[ترجمه گوگل]برادرم، بچه گانه، تختخواب مرگ وحشت زده

3. Thus, many women died in childbed, and many infants never survived the first few weeks of their lives.
[ترجمه ترگمان]از این رو، بسیاری از زنان در childbed کشته شدند و بسیاری از کودکان در چند هفته اول زندگی خود جان سالم به در بردند
[ترجمه گوگل]بنابراین، بسیاری از زنان در کودکی فوت کردند و بسیاری از نوزادان از چند هفته اول زندگی خود جان سالم به در نبرده اند

4. Childbed fever was by the far the most common cause of deaths associated with childbirth throughout Europe up to the Second World War.
[ترجمه ترگمان]تب childbed شایع ترین علت مرگ و میر ناشی از زایمان در سراسر اروپا تا جنگ جهانی دوم بود
[ترجمه گوگل]تب کودکان به علت شایع ترین علت مرگ و میر ناشی از زایمان در سراسر اروپا تا جنگ جهانی دوم بود

5. Puerperal fever (or childbed fever ):Infection of the female reproductive system after childbirth or abortion, with fever over 100 f (38 c) in the first 10 days.
[ترجمه ترگمان]تب puerperal (تب childbed): عفونت دستگاه تناسلی زن پس از زایمان یا سقط جنین، با تب بیش از ۱۰۰ f (۳۸ درجه سانتیگراد)در ۱۰ روز اول
[ترجمه گوگل]تب خال (یا تب پرورش کودک) عفونت سیستم تولید مثل زنان پس از زایمان و یا سقط جنین، در طی 10 روز اول، با تب بیش از 100 F (38 C)

6. Gimple, you know the rabbi's wife has been brought to childbed?
[ترجمه ترگمان]Gimple زن خاخام را برای زایمان آوردند؟
[ترجمه گوگل]Gimple، شما می دانید همسر ربوبی به childbed آورده شده است؟

7. Dr. Ignaz Semmelweis, a Hungarian physician, discovered in 184that the occurrence of childbed fever was drastically reduced if doctors delivering babies washed their hands.
[ترجمه ترگمان]دکتر Ignaz سمل ویس یک پزشک مجارستانی در سال ۱۸۴ کشف کرد که اگر پزشکان زایمان کنند، وقوع تب childbed به شدت کاهش پیدا کرده است
[ترجمه گوگل]دکتر ایگناز Semmelweis، یک پزشک مجارستانی، در سال 184 کشف کرد که اگر پزشکانی که نوزادانشان دستشان را شستشو دادند، تب تبختری به شدت کاهش می یافت

8. The extension service of conclusion diversification can more and so satisfy a childbed to expect the need that the female baby care and availably promote female baby's health.
[ترجمه ترگمان]خدمات اضافی تنوع نتیجه گیری می تواند بیشتر و درنتیجه رضایت مشتری را ارضا کند و انتظار داشته باشد که مراقبت از نوزاد زن و availably سلامت کودک را ارتقا دهند
[ترجمه گوگل]خدمات پس زمینه برای تنوع بندی نتیجه می تواند بیشتر و به همین ترتیب childbed را برآورده می کند تا انتظار داشته باشد که مراقبت از نوزاد و مراقبت از نوزاد به طور مطلوب موجب سلامت نوزاد می شود

9. Remember I asked you from the preface, John Ray's preface, to figure out who Dolly Schiller is, who dies in childbed.
[ترجمه ترگمان]به خاطر داشته باشید که من از مقدمه، مقدمه جان ری پرسیدم، تا بفهمم که دالی شیلر چه کسی است، کسی که در childbed می میرد
[ترجمه گوگل]به خاطر داشته باشید از شما خواسته شده است از پیش مقدمه، پیشگفتار جان ری، برای درک آنچه دالی شیلر است، که در childbed می میرد


کلمات دیگر: