کلمه جو
صفحه اصلی

alsatian


اهل ایالت آلزاس در فرانسه، آلزاسی، گویش آلمانی ایالت آلزاس

انگلیسی به فارسی

اهل ایالت آلزاس در فرانسه، آلزاسی


گویش آلمانی ایالت آلزاس


(انگلیس) سگ گرگی (ژرمن شپرد)


alsatian


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: one of a breed of large dogs having a thick brownish or black coat, often used as guard dogs and as guide dogs for the blind; German shepherd.

• one of alsatian origin, resident of alsace (region in france); german shepherd (british)
of or pertaining to alsace (region in france)
an alsatian is a large dog that is often used to guard buildings or by the police to help them find criminals.

جملات نمونه

1. I'll get you an Alsatian pup for Christmas.
[ترجمه ترگمان]من برای کریسمس یه توله سگی برات میارم
[ترجمه گوگل]من یک توله سگ آلزایی را برای کریسمس می گیرم

2. The Aquarian alsatian or the Capricorn collie would come to little harm from canine astrology.
[ترجمه ترگمان]The alsatian و یا دی collie دی که به متولدین برج دی در ماه دی وارد خواهند شد، آسیب کمی به علم احکام نجوم وارد خواهند کرد
[ترجمه گوگل]Alsatian Aquarian یا کلاسیک Capricorn به علت طوفان کانین به کمبود آسیب می رسند

3. A guard with a huge Alsatian stood near by.
[ترجمه ترگمان]یکی از guard که در کنارش ایستاده بود، ایستاده بود
[ترجمه گوگل]نگهبان با آلزایات عظیمی نزدیک بود

4. Otto had ordered Alsatian beer, sausages and sauerkraut for two.
[ترجمه ترگمان]اوتو، آبجو، سوسیس، کلم به دو کلم سفارش داده بود
[ترجمه گوگل]اتو دستور داده بود آبجو، سوسیس و کلم بروکلی را برای دو نفر صادر کند

5. A big black Alsatian dog came bounding up to her.
[ترجمه ترگمان]یک سگ بزرگ سگ سیاه بزرگ به سویش خیز برداشت
[ترجمه گوگل]یک سگ بزرگ سنتی آلزایتی به او رسید

6. Kodiak the Alsatian barked at me for a few minutes, and gave up in resignation.
[ترجمه ترگمان]Kodiak برای چند دقیقه به من پارس کرد و استعفای خود را تسلیم کرد
[ترجمه گوگل]کادیاک الزسی در چند دقیقه به من حمله کرد و در استعفا تکذیب شد

7. As we exchanged information, the Alsatian sat at our feet, licking the salt out of an empty crisp packet.
[ترجمه ترگمان]همان طور که اطلاعات بین ما رد و بدل شد، انگلیسی ها پشت سر ما نشسته بودند و نمک را از یک پاکت خالی خالی لیس می زدند
[ترجمه گوگل]همانطور که اطلاعات را مبادله می کردیم، الساویان در پاهایش نشسته بود، نمک را از یک بسته ترد خالی پاک کرد

8. As he waved the weapon the alsatian leapt at the man and bit his hand.
[ترجمه ترگمان]همان طور که دستش را تکان می داد، alsatian به طرف مرد پرید و دستش را گاز گرفت
[ترجمه گوگل]همانطور که سلاح را به حرکت درمی آورد، الشیطان مرد را در دست گرفت و دستش را کمی انداخت

9. Kodiak, Mrs Knelle's huge shaggy Alsatian, barked at me excitedly but was soon soothed by his mistress.
[ترجمه ترگمان]او با لحنی هیجان زده به من پارس کرد و گفت: kodiak، عموی بزرگ پشمالو، خیلی زود او را تسکین داد
[ترجمه گوگل]کادیاک، آلزایان غول پیکر خانم نلله، هیجان زده به من خیره شد، اما به زودی توسط معشوقه اش آرام شد

10. He had his favorite Alsatian dog, Blondi, poisoned and two other dogs in the household shot.
[ترجمه ترگمان]سگ Alsatian مورد علاقه اش، Blondi، مسموم و دو سگ دیگر را در خانه داشت
[ترجمه گوگل]او سگ آلزایی مورد علاقه او، Blondi، مسموم شده و دو سگ دیگر در خانه شلیک کرد

11. Gewurztraminer is the most typical Alsatian wine.
[ترجمه ترگمان]Gewurztraminer رایج ترین شراب Alsatian است
[ترجمه گوگل]Gewurztraminer معمولی ترین شراب آلزایات است

12. What became of that Alsatian you had?
[ترجمه ترگمان]چه شد که این مرد آلزاسی را انتخاب کرد؟
[ترجمه گوگل]چه چیزی از آن آلزایان به دست آمد؟

13. The Poodle, the Pom, the Alsatian.
[ترجمه ترگمان]The، the، the
[ترجمه گوگل]Poodle، Pom، Alsatian


کلمات دیگر: