کلمه جو
صفحه اصلی

dimpled

انگلیسی به فارسی

لکه دار، چاه زنخدان


انگلیسی به انگلیسی

• something that is dimpled has small hollows in it.

جملات نمونه

1. Her cheeks dimpled as she smiled.
[ترجمه ترگمان]در حالی که لبخند می زد، گونه هایش چال افتاده بود
[ترجمه گوگل]گونه او لبخند زد

2. Her dimpled cheeks accentuated her smile.
[ترجمه ترگمان]گونه های فرورفته اش لبخند می زد و لبخند می زد
[ترجمه گوگل]چهره ی او به لبخند او توجه کرد

3. The surface of the spring pond was dimpled by the breeze.
[ترجمه ترگمان]سطح آبگیر بهار که در کنار باد قرار داشت، در گودی افتاده بود
[ترجمه گوگل]سطح آب و هوای بهار توسط نسیم فرسوده شد

4. A smile dimpled her face.
[ترجمه ترگمان]لبخند بر چهره اش نشست
[ترجمه گوگل]یک لبخند چهره اش را کمرنگ کرد

5. Her face dimpled as she smiled.
[ترجمه ترگمان]در حالی که لبخند می زد، صورتش چال شده بود
[ترجمه گوگل]چهره اش به اندازه او لبخند زد

6. The surface of the water was dimpled by the breeze.
[ترجمه ترگمان]سطح آب در اثر وزش نسیم dimpled شده بود
[ترجمه گوگل]سطح آب توسط نسیم روان شد

7. My own dead-straight mousy fringe and dimpled chin framed my face as it distorted in agony.
[ترجمه ترگمان]موهای سیخ سیخی و چانه اش که از شدت درد به شکل افتاده بود، صورتم را پوشانده بود
[ترجمه گوگل]من مرده ی مرده ی مرده ی خودم و چانه ی کمرنگ چهره ی من را به شدت تحریف می کردم

8. It flicked behind each dimpled knee; and then scourged her at intervals from her pretty ankles to her shoulder blades.
[ترجمه ترگمان]در پشت هر زانوی چال افتاد؛ و بعد، دور شدن او را در فواصل دور از مچ زیبایش به شانه او دور زد
[ترجمه گوگل]پشت هر زانو فرو می ریزد و سپس او را در فواصل زمانی از مچ پا خوک خود را به تیغه شانه او

9. Then he snaps out of it, all dimpled innocence and fresh-faced cheek.
[ترجمه ترگمان]سپس با خشونت از آن بیرون می اید
[ترجمه گوگل]سپس او از آن بیرون می زند، همه بی گناهی و چهره تازه ای رو به رو است

10. The fracture modes were ductile dimpled tearing fracture for the aluminum brass at the corrosion potential while intergranular for the aluminum bronze at various anodic potentials.
[ترجمه ترگمان]حالت های شکست عبارتند از: شکست tearing برای برنج آلومینیوم در پتانسیل خوردگی در حالی که intergranular برای مدال برنز آلومینیوم در پتانسیل آندی مختلف است
[ترجمه گوگل]حالت های شکست خورده شکستگی پراکنده برای شکستن آلومینیوم در پتانسیل خوردگی در حالی که بین قطبی برای برنز آلومینیوم در پتانسیل های مختلف آنودیک بود، شکستگی پاره شد

11. Her dimpled smile is peach blossom in spring, her blue - black hair a cluster of clouds.
[ترجمه ترگمان]لبخند dimpled در بهار شکوفه می کند، موهای سیاه و سیاه او ابری از ابره ای تیره است
[ترجمه گوگل]لبخند خیره کننده اش در بهار شکوفه هلو است، موهای آبی و سیاه آن یک خوشه ای از ابرها است

12. The child dimpled up to the adults.
[ترجمه ترگمان]بچه صورتش را به طرف بزرگسالان دراز کرد
[ترجمه گوگل]کودک به بزرگسالان افتاد

13. She gently squeezed his arm and dimpled again.
[ترجمه ترگمان]او به آرامی بازوی او را فشرد و دوباره نشست
[ترجمه گوگل]او به آرامی بازوی خود را فشرد و دوباره به هم زد

14. After additional testing and analysis of several hundred dimpled configurations and shapes, the icosahedron pattern with 20 triangular regions was developed.
[ترجمه ترگمان]پس از آزمایش و تحلیل چند صد پیکر و شکل، الگوی icosahedron با ۲۰ منطقه مثلثی شکل توسعه یافت
[ترجمه گوگل]پس از آزمایش و تجزیه و تحلیل بیش از چندین پیکربندی و اشکال درهم و برهم، الگوی ایکا سیدر با 20 ناحیه مثلثی توسعه یافت


کلمات دیگر: