کلمه جو
صفحه اصلی

alopecia


ریزش مو، طاسی، داالثعلب، داءالثعلب

انگلیسی به فارسی

آلوپسی


ریزش مو، طاسی، داءالثعلب


انگلیسی به انگلیسی

• baldness, hair loss

جملات نمونه

1. Evidence - based treatment of alopecia areata . [ comment ] .
[ترجمه ترگمان]درمان مبتنیبر شواهد of areata [ comment ]
[ترجمه گوگل]درمان مبتنی بر شواهد آلوپسی آرئاتا [ اظهار نظر ]

2. The main adverse effects included leukopenia, alopecia and myalgia.
[ترجمه ترگمان]عوارض جانبی اصلی شامل leukopenia، alopecia و myalgia بود
[ترجمه گوگل]عوارض جانبی اصلی شامل لکوپنی، آلوپسی و مایالژی بود

3. Male-pattern Alopecia (MPA) is a gradualness alopecia of calvaria, temporal and forehead, is liable to occur male between 20 to 40, it is a common skin disease in clinic, has high incidence.
[ترجمه ترگمان]alopecia Male (MPA)، آرامی alopecia از calvaria، موقت و پیشانی است که ممکن است بین ۲۰ تا ۴۰ سالگی رخ دهد، این یک بیماری رایج پوست در کلینیک است که شیوع بالایی دارد
[ترجمه گوگل]آلوپسی مردانه (MPA) آلوپسی تدریجی در کلواریا، زمان و پیشانی است، ممکن است بین 20 تا 40 سالگی رخ دهد، این بیماری یک بیماری پوستی رایج در کلینیک است و بروز بالایی دارد

4. Conversely, severe androgenetic alopecia conferred a 6-fold higher risk of metabolic syndrome compared to moderate androgenetic alopecia after adjusting for age, family history, and smoking status.
[ترجمه ترگمان]در مقابل، androgenetic alopecia شدید، در مقایسه با androgenetic androgenetic moderate پس از تنظیم سن، سابقه خانوادگی، و وضعیت کشیدن سیگار، خطر بالاتری از سندروم متابولیک را به ۶ برابر افزایش داد
[ترجمه گوگل]برعکس، آلوپسی آدرنژنتیک شدید، خطر ابتلا به سندرم متابولیک در مقایسه با آلوپسی آدرنژیک متوسط ​​را پس از تنظیم سن، سابقه خانوادگی و وضعیت سیگار ارائه می دهد

5. Androgenetic Alopecia or pattern baldness is the most common type.
[ترجمه ترگمان]Androgenetic alopecia یا طاسی الگوی رایج ترین نوع است
[ترجمه گوگل]شایع ترین نوع آلوپسی آندروژنتیک یا الگوی پوکی استخوان است

6. But alopecia, an autoimmune disorder, had left her with just a few tufts and a shaken self-image.
[ترجمه ترگمان]اما alopecia، بیماری خود ایمنی، او را با چند دست و یک تصویر لرزان تنها گذاشته بود
[ترجمه گوگل]اما آلوپسی، یک اختلال autoimmune، او را تنها با چند طوفان و یک تصویر خود را تکان داد

7. Methods: Nine patients with large area cicatricial alopecia were treated by axial scalp flap expansion.
[ترجمه ترگمان]روش ها: ۹ بیمار با ناحیه بزرگ cicatricial alopecia با گسترش ضربه سر محوری مورد درمان قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]روش ها: 9 بیمار مبتلا به آلوپسی سایکاتریسی ناحیه بزرگ با گسترش فلپ اسکلتی محیطی تحت درمان قرار گرفتند

8. Treatment of alopecia areata partim universalis with efalizumab.
[ترجمه ترگمان]درمان of areata partim universalis با efalizumab
[ترجمه گوگل]درمان آلوپسی آروپاتا areata partim universalis با efalizumab

9. WBC descent, vomitus and alopecia in treatment group were superior to control group ( P 0. 01 ).
[ترجمه ترگمان]نژاد WBC، vomitus و alopecia در گروه درمان از گروه کنترل (P ۰)برتری داشتند ۰۱)
[ترجمه گوگل]نسبی WBC، استفراغ و آلوپسی در گروه درمان برتر از گروه کنترل بود (01/0 P)

10. Part of diabetes, pernicious anemia, acid deficiency, hyperthyroidism, alopecia areata patients can also with vitiligo.
[ترجمه ترگمان]بخشی از دیابت، کم خونی خطرناک، کمبود اسید، hyperthyroidism، و بیماران areata می توانند با vitiligo نیز همراه باشند
[ترجمه گوگل]بخشی از دیابت، کم خونی فقر آهن، کمبود اسید، هیپرتیروئیدی، بیماران مبتلا به آلوپسی آئورتا نیز می توانند با ویتیلیگو باشند

11. Chronically sick pigs often suffer from a partial alopecia characterized by a thinning of the bristles.
[ترجمه ترگمان]pigs بیمار معمولا از یک alopecia جزیی که با نازک شدن موها مشخص می شود، رنج می برند
[ترجمه گوگل]خوک های مکرر بیماری اغلب از الوپسی ناشی از نازک شدن موها رنج می برند

12. Other potential side effects of colchicine include bone marrow depression, hepatotoxicity, alopecia, neurologic disturbances, and renal damage.
[ترجمه ترگمان]دیگر اثرات جانبی بالقوه of شامل افسردگی مغز استخوان، hepatotoxicity، alopecia، اختلالات عصبی و آسیب کلیوی است
[ترجمه گوگل]سایر عوارض احتمالی جانبی کلشیسین شامل افسردگی مغز استخوان، سمیت کبد، آلوپسی، اختلالات نورولوژیک و آسیب کلیوی است

13. Objective To avoid or reduce the resulted scalp scar, alopecia, operation trauma and the length of recovery and other complains in the traditional frontotemporal-face lifting.
[ترجمه ترگمان]هدف برای اجتناب از کاهش یا کاهش اثر زخم سر، alopecia، ضربه روحی و طول ریکاوری و دیگر شکایت در سیستم سنتی بلند کردن صورت سنتی
[ترجمه گوگل]هدف: برای جلوگیری یا کاهش اسکار پوست سر، آلوپسی، ترومای عملیات و طول ریکاوری و سایر شکایات در برداشتن چهره و جلوگیری از چهره سنتی

14. Although a number of treatments are effective in arresting androgenic alopecia, they are not FDA approved for use in women with alopecia, nor in hirsutism.
[ترجمه ترگمان]اگرچه تعدادی از درمان ها در دستگیری androgenic alopecia موثر هستند، اما FDA برای استفاده در زنان با alopecia، و نه در پرمویی، تایید نشده است
[ترجمه گوگل]اگرچه تعدادی از درمان ها در معالجه آلوپسی آندروژنیک موثر هستند، اما FDA برای استفاده در زنان مبتلا به آلوپسی و یا در مورد هیرسوتیسم مورد تایید نیست


کلمات دیگر: