(منحرف از مطلب اصلی) نامربوط، پرت و پلا، کژ راهه، ناوابسته، نامربوط
digressive
(منحرف از مطلب اصلی) نامربوط، پرت و پلا، کژ راهه، ناوابسته، نامربوط
انگلیسی به فارسی
پرت، نامربوط
ترسناک
انگلیسی به انگلیسی
• tending to stray or wander, tending to deviate from the main point (in writing or speaking)
جملات نمونه
1. a digressive chapter which is entirely different from the main subject of the book
فصل نامربوط که با موضوع اصلی کتاب کاملا فرق دارد
2. His poems are endlessly digressive and there are often echoes of other poets in his writings, though these always come lightly at the reader, as though they were scents on the breeze.
[ترجمه ترگمان]اشعار او پایان ناپذیر است و اغلب در نوشته های او انعکاس بسیاری از شاعران دیگر وجود دارد، هر چند که این اشعار همواره به سبکی بر روی خواننده ظاهر می شوند، چنان که گویی از نسیم عطر دارند
[ترجمه گوگل]اشعار او بی نهایت هراس آور است و اغلب شاعران دیگر در نوشته های او اغراق می کنند، هرچند این ها همیشه در خواننده به راحتی می آیند، همانطور که آنها عطر و بویی بر روی نسیم دارند
[ترجمه گوگل]اشعار او بی نهایت هراس آور است و اغلب شاعران دیگر در نوشته های او اغراق می کنند، هرچند این ها همیشه در خواننده به راحتی می آیند، همانطور که آنها عطر و بویی بر روی نسیم دارند
3. Last but not least, the" digressive style"which separated from principal plot, adjusts the narrative rhythm and adds appeal to the language.
[ترجمه ترگمان]آخرین اما نه، \"سبک digressive\" که از طرح اصلی جدا شده، ریتم روایت را تنظیم می کند و جاذبه را به زبان اضافه می کند
[ترجمه گوگل]آخرین، اما نه کمترین، سبک 'تنفر' که از طرح اصلی جدا شده است، ریتم روایت را تنظیم می کند و تجدید نظر به زبان را اضافه می کند
[ترجمه گوگل]آخرین، اما نه کمترین، سبک 'تنفر' که از طرح اصلی جدا شده است، ریتم روایت را تنظیم می کند و تجدید نظر به زبان را اضافه می کند
4. Women write ongoing paratactic, impressionist, digressive, -- ad hoc sentences: sentences without ego-- being without structure more or less corresponding to being without ego.
[ترجمه ترگمان]زنان فاقد ارتباط مداوم، impressionist، digressive و - هستند: جملات بدون نفس - - بدون ساختار بیش از حد و یا کم تر مربوط به بودن بدون نفس
[ترجمه گوگل]زنان نوشتن تقلید، امپرسیونیست، تکراری، - جمله های ad hoc: احکام بدون ایدا - بودن بدون ساختار بیشتر یا کمتر مربوط به بدون وجود است
[ترجمه گوگل]زنان نوشتن تقلید، امپرسیونیست، تکراری، - جمله های ad hoc: احکام بدون ایدا - بودن بدون ساختار بیشتر یا کمتر مربوط به بدون وجود است
5. Amusingly digressive with satirical thrusts at women's fashions among other things.
[ترجمه ترگمان]در میان چیزهای دیگر با یک وزنه زننده به مده ای زنانه بحث می کرد
[ترجمه گوگل]در میان چیزهای دیگر، با انگیزه های طنزآمیز در سبک های زنانه، سرگرم کننده می شود
[ترجمه گوگل]در میان چیزهای دیگر، با انگیزه های طنزآمیز در سبک های زنانه، سرگرم کننده می شود
6. But these real-time happenings are held at a curious distance-we only witness them through Cleave's digressive prose.
[ترجمه ترگمان]اما این اتفاقات واقعی در یک فاصله خیلی عجیب رخ می دهد - ما فقط شاهد آن ها هستیم - ما فقط از طریق نثر cleave شاهد آن ها هستیم
[ترجمه گوگل]اما این اتفاقات در زمان واقعی در یک فاصله کنجکاوی نگه داشته می شود؛ ما فقط از طریق پروس دیوانه وار Cleave شاهد آن هستیم
[ترجمه گوگل]اما این اتفاقات در زمان واقعی در یک فاصله کنجکاوی نگه داشته می شود؛ ما فقط از طریق پروس دیوانه وار Cleave شاهد آن هستیم
7. Now day, there is a delicate relation in education, instruction theory and the PC game. There is digressive problem between education theory and education actuality.
[ترجمه ترگمان]امروزه، یک رابطه ظریف در آموزش، نظریه آموزش و بازی PC وجود دارد بین نظریه آموزش و واقعیت تحصیل یک مشکل وجود دارد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، در آموزش و پرورش، نظریه آموزش و بازی های کامپیوتری رابطه ی دلخواه وجود دارد بین تئوری تحصیلات و واقعیت تحصیلی، مشکل تضاد وجود دارد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، در آموزش و پرورش، نظریه آموزش و بازی های کامپیوتری رابطه ی دلخواه وجود دارد بین تئوری تحصیلات و واقعیت تحصیلی، مشکل تضاد وجود دارد
8. Many difficulties cause the module stability to be possible repeating and carry out the digressive performance.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مشکلات باعث می شود که ثبات ماژول تکرار شود و عملکرد digressive را اجرا کند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مشکلات باعث می شود که ثبات ماژول تکرار شود و عملکرد تکراری را انجام دهد
[ترجمه گوگل]بسیاری از مشکلات باعث می شود که ثبات ماژول تکرار شود و عملکرد تکراری را انجام دهد
9. The new series also includes a piston design that makes digressive forces for added pitch and roll control. This helps with performance over rough terrains and on off-road surfaces.
[ترجمه ترگمان]این مجموعه جدید شامل طراحی پیستون است که نیروهای digressive را برای کنترل سرعت اضافه و کنترل roll می سازد این کار به عملکرد روی زمین های ناهموار و سطوح خارج از جاده کمک می کند
[ترجمه گوگل]سری جدید همچنین شامل طراحی پیستونی است که نیروهای دیفرانسیل را برای کنترل ریش و رول اضافه می کند این کار با عملکرد در زمین های خشن و در سطوح بیرونی کمک می کند
[ترجمه گوگل]سری جدید همچنین شامل طراحی پیستونی است که نیروهای دیفرانسیل را برای کنترل ریش و رول اضافه می کند این کار با عملکرد در زمین های خشن و در سطوح بیرونی کمک می کند
a digressive chapter which is entirely different from the main subject of the book
فصل نامربوط که با موضوع اصلی کتاب کاملاً فرق دارد
پیشنهاد کاربران
نامربوط ، پرت
کلمات دیگر: