dilly - معنی "dilly"

انگلیسی به فارسی

وسائط نقلیه مختلف از قبیل ارابه و کامیون و غیره

دلتنگ

انگلیسی به انگلیسی

• (slang) something which is special for its kind, something remarkable; remarkable person

جملات نمونه

1. She had a dilly of a bruise on her arm.

[ترجمه ترگمان]یک کبودی روی بازویش بود
[ترجمه گوگل]او دچار کبودی در بازوی او بود

2. Don't dilly - dally ! Make up your mind!

[ترجمه ترگمان]- dally نکن! تصمیمت را بگیر!
[ترجمه گوگل]دلتنگ نباش ذهن خود را تشکیل دهید

3. Ranging wide over ancient aphorisms, Professor Noel Dilly struck precisely the right note of scepticism, receptivity and curiosity.

[ترجمه ترگمان]پروفسور مک dilly با کلمات aphorisms باستان به طور دقیق حاکی از ناباوری و کنجکاوی و کنجکاوی بود
[ترجمه گوگل]پروفسور نوئل دیلی، با گستردگی بیش از حد، از دغدغه های باستانی برخوردار است، دقیقا یادداشت صریح شک و تردید، حساسیت و کنجکاوی است

4. This little car is a real dilly!

[ترجمه ترگمان]این ماشین کوچولو، خیلی عالیه!
[ترجمه گوگل]این ماشین کوچک واقعی واقعی است!

5. He often dilly - dallied in making up his mind, until it was too late.

[ترجمه ترگمان]خیلی وقت ها داشت سعی می کرد ذهنش را جمع کند، تا اینکه خیلی دیر شده بود
[ترجمه گوگل]او اغلب دچار اختلال در ساخت ذهن خود، تا زمانی که خیلی دیر شده بود

6. I sicken at his dilly - dallying.

[ترجمه ترگمان]من توی دوره dilly از هم جدا میشم
[ترجمه گوگل]من در خلوت خود دچار دردسر شدم

7. Don't dilly dally, hurry up!

[ترجمه محمود مومنی] فس فس نکن، زود باش.

[ترجمه ترگمان]زود باش، زود باش، زود باش!
[ترجمه گوگل]دلتنگ نباش، عجله کن!

پیشنهاد کاربران

فس فس نکن، زود باش