کلمه جو
صفحه اصلی

dining car


واگن رستوران (در قطار)، واگن رستوران قطار اطاق ناهارخوری درقطار

انگلیسی به فارسی

واگن رستوران قطار


انگلیسی به انگلیسی

• railroad car equipped as a restaurant
a dining car is a carriage on a train where passengers can have a meal.

مترادف و متضاد

railroad car where meals are served to passengers


Synonyms: buffet car, diner, dining compartment, restaurant car


جملات نمونه

1. Dishes and plates were clattering in the dining car.
[ترجمه ترگمان]بشقاب ها و بشقاب ها به سرعت در اتومبیل غذاخوری سر و صدا می کردند
[ترجمه گوگل]ظرف ها و صفحات در ماشین ناهار خوری درهم ریختند

2. Is there a dining car attached to the train?
[ترجمه mx] ایا به قطار واگن غذاخوری هم متصل است؟
[ترجمه ترگمان]آیا یک ماشین ناهار خوری هست که به قطار متصل است؟
[ترجمه گوگل]آیا یک ماشین ناهار خوری در قطار وجود دارد؟

3. Food in the dining car was adequate, if uninspired.
[ترجمه ترگمان]غذا در ماشین ناهار خوری، کافی بود، و اگر به گرد و غبار تبدیل می شد
[ترجمه گوگل]غذا در ماشین ناهارخوری کافی بود، اگر آن را نداشته باشید

4. He made his way into the dining car for breakfast.
[ترجمه ترگمان]راه خود را برای صرف صبحانه آماده کرد
[ترجمه گوگل]او صبحانه را به ماشین ناهار خوری آورد

5. The dining car had oak woodwork, potted palms and sumptuous meals.
[ترجمه ترگمان]ماشین ناهار خوری چوب بلوط، کف چوب بلوط و غذاهای مجلل داشت
[ترجمه گوگل]ماشین ناهارخوری دارای چوب چوب بلوط، کف کاج و وعده های فراوان بود

6. In the warm yellow light of the dining car windows I caught a glimpse of a woman raising a wine glass.
[ترجمه ترگمان]در نور زرد روشن پنجره اتاق غذا خوری، یک نظر زنی را دیدم که یک لیوان شراب را بالا می برد
[ترجمه گوگل]در نور زرد گرم پنجره های ماشین ناهارخوری یک نگاه اجمالی به یک زن که یک شیشه ی شراب را می کشد نگاه کرد

7. I stayed in the dining car, drinking a glass of red wine.
[ترجمه ترگمان]من در اتومبیل ناهار خوری ماندم و یک لیوان شراب قرمز نوشیدم
[ترجمه گوگل]من در ماشین ناهارخوری ساکن شدم، یک لیوان شراب قرمز نوشیدم

8. She came stumbling back into the dining car followed by a commotion of people yelling behind her.
[ترجمه ترگمان]سکندری خوران وارد اتومبیل غذاخوری شد و صدای جیغ مردم پشت سرش به گوش رسید
[ترجمه گوگل]او آمد به ماشین ناهار خوری برگشت و به دنبال آن یک نفر از مردم فریاد زد پشت سر او

9. Every seat in the dining car filled up and still people were coming.
[ترجمه ترگمان]هر صندلی در سالن غذا خوری پر شده بود و مردم هنوز در حال آمدن بودند
[ترجمه گوگل]هر صندلی در ماشین غذاخوری پر شده بود و هنوز مردم می آمدند

10. He worked on the railroad in the dining car for 41 years.
[ترجمه ترگمان]او برای ۴۱ سال روی راه آهن کار می کرد
[ترجمه گوگل]او 41 سال در خودروی ناهارخوری راه آهن کار می کرد

11. Is there a lounge car ( dining car ) on that train?
[ترجمه ترگمان]آیا در آن قطار یک اتومبیل راحت وجود دارد؟
[ترجمه گوگل]آیا یک ماشین سالن (ماشین ناهارخوری) در آن قطار وجود دارد؟

12. I'm very hungry I need go to the dining car.
[ترجمه ترگمان]خیلی گشنمه که باید برم به سالن غذا خوری
[ترجمه گوگل]من خیلی گرسنهم که باید به ماشین ناهارخوری بروم

13. Yes, the hard sleeper has no dining car bring food round instead.
[ترجمه ترگمان]بله، مرد خفته در عوض هیچ ماشین غذا خوری ندارد
[ترجمه گوگل]بله، خواب راحت هیچ ماشین ناهار خوری غذا را به جای آن نگذارید

14. Could you tell me if there is a dining car?
[ترجمه ترگمان]میتونی بهم بگی که یه ماشین غذا خوری هست یا نه؟
[ترجمه گوگل]می توانید به من بگویید اگر یک ماشین ناهارخوری وجود دارد؟

15. Is the dining car at the front or rear of the train?
[ترجمه ترگمان]ماشین ناهار خوری جلوی ترن یا عقب قطار است؟
[ترجمه گوگل]آیا ماشین ناهار خوری در جلو یا عقب قطار است؟


کلمات دیگر: