کلمه جو
صفحه اصلی

some time or other


یک وقتی، یک روزی

انگلیسی به انگلیسی

• one day, some day, one of these days

جملات نمونه

1. This Crusader church was probably restored at some time or other by Palestinian Christians.
[ترجمه ترگمان]این کلیسای صلیبی احتمالا در برخی اوقات توسط مسیحیان فلسطینی بازسازی شده است
[ترجمه گوگل]این کلیسای صلیبیان احتمالا در برخی مواقع توسط مسیحیان فلسطینی بازسازی شده است

2. At some time or other we each could unexpectedly face personal tragedy and loss.
[ترجمه ترگمان]در برخی موارد، هر یک از ما به طور غیر منتظره ای با تراژدی شخصی و از دست دادن مواجه بودیم
[ترجمه گوگل]در برخی موارد یا هر زمان دیگری، هر کس می تواند به طور غیر منتظره به فاجعه و تلفات شخصی خود بپیوندد

3. A man may meet with some great calamity some time or other in his life.
[ترجمه ترگمان]ممکن است مردی با یک فاجعه بزرگ در زندگی خود ملاقات داشته باشد
[ترجمه گوگل]یک مرد ممکن است برخی از فاجعه بزرگی را در زمان زندگی خود داشته باشد

4. He will be back some time or other next week.
[ترجمه ترگمان]یک یا چند ساعتی دیگر باز خواهد گشت
[ترجمه گوگل]او بعضی وقتها یا دیگر هفتههای دیگر را پشت سر خواهد گذاشت

5. At some time or other Eve had obviously put the fear of God into her.
[ترجمه ترگمان]در بعضی مواقع ای و مسلما ترس از خدا را در او دیده بود
[ترجمه گوگل]در برخی از زمانها و یا دیگر حوا به وضوح ترس خدا را در او قرار داده بود

6. Most boys, and many girls too, have at some time or other started a stamp collection.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از پسران و بسیاری از دختران نیز در برخی موارد مجموعه تمبر را آغاز کرده اند
[ترجمه گوگل]اغلب پسران و بسیاری از دختران نیز در برخی از زمان ها یا دیگر مجموعه های تمبر را آغاز کرده اند

7. You wife will know the truth some time or other.
[ترجمه ترگمان]به هر حال شما زن حقیقت را خواهید فهمید
[ترجمه گوگل]همسرتان حقیقت را می داند یا زمان دیگری دارد

8. A man may meet with some great danger some time or other in his life.
[ترجمه ترگمان]یک نفر ممکن است در زندگی اش با خطر بزرگی روبرو شود
[ترجمه گوگل]یک مرد ممکن است بعضی از زمان ها یا چیزهای دیگر را در زندگی خود ملاقات کند

9. All of them had run afoul of the law at some time or other.
[ترجمه ترگمان]در بعضی مواقع همه آن ها گرفتار قانون شده بودند
[ترجمه گوگل]هر کدام از آنها در برخی مواقع به برخی از قوانین دست زده اند

10. Suspense is irksome, disappointment, bitter, all the world has, some time or other.
[ترجمه ترگمان]Suspense کسالت آور است، ناامیدی، ناامیدی، تلخ، همه دنیا، بعضی وقت ها
[ترجمه گوگل]تعلیق ناراحتی، ناامیدی، تلخ است، تمام دنیا، برخی از زمان ها یا دیگر

11. This is a question you have probably asked at some time or other.
[ترجمه ترگمان]این سوالی است که احتمالا در برخی اوقات از شما پرسیده می شود
[ترجمه گوگل]این یک سوال است که شما احتمالا در برخی از زمان و یا دیگر خواسته


کلمات دیگر: