1. After finishing the classics, you can read sophistic books.
[ترجمه ترگمان]پس از اتمام آثار کلاسیک می توانید کتاب های sophistic را بخوانید
[ترجمه گوگل]پس از اتمام کلاسیک، شما می توانید کتاب های ممتاز را بخوانید
2. Finally, I compared sophistic theory with the philosophy after it, and then pointed out its advantages and disadvantages.
[ترجمه ترگمان]سرانجام، من نظریه sophistic را با فلسفه بعد از آن مقایسه کردم و سپس مزایا و معایب آن را نشان دادم
[ترجمه گوگل]در نهایت، بعد از آن، نظریه پیچیده را با فلسفه مقایسه کردم و سپس مزایا و معایب آن را ذکر کردم
3. Through a study on the "sophistic propositions" of the pre-Qin School of Names, represented by "White dog is black", this paper proposes that these propositions are rationalistic in nature.
[ترجمه ترگمان]از طریق مطالعه ای بر روی \"پیشنهادها sophistic\" از مدرسه نام \"قبل از چین\"، که توسط \"سگ سفید\" نشان داده شده است، این مقاله پیشنهاد می کند که این پیشنهادها در طبیعت منتشر می شوند
[ترجمه گوگل]از طریق مطالعهی �پیشنهادهای صحیح� دانشکده نامهای پیش قین که توسط �سفید سگ سیاه� است، این مقاله پیشنهاد میکند که این گزارهها طبیعت عقلانی باشند
4. We should take the advantage of sophistic dynamic decision-making art to improve the quick-responding capability in the battlefield, and conduct swift command relying on the automatic command system.
[ترجمه ترگمان]ما باید از استفاده از هنر تصمیم گیری پویای sophistic برای بهبود قابلیت واکنش سریع در میدان نبرد استفاده کنیم و فرمان سریع اتکا به سیستم فرماندهی اتوماتیک را اجرا کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید از هنر دفاعی پیچیده پویا برای بهبود توانایی پاسخ سریع در میدان جنگ استفاده کنیم و دستورات سریع را با استفاده از سیستم فرمان اتوماتیک انجام دهیم
5. In Epictetus there are two exercises: sophistic and ethical.
[ترجمه ترگمان]در اپیکتتوس دو تمرین وجود دارد: sophistic و اصول اخلاقی
[ترجمه گوگل]در Epictetus دو تمرین صحیح و اخلاقی وجود دارد
6. Interpreted this way, Zhuang Zi's idea is clear: it is not sceptical and sophistic as usually evaluated, but rather rich in dialectics.
[ترجمه ترگمان]در این روش، ایده s روشن است: این نظریه که معمولا مورد ارزیابی قرار می گیرد، شکاک و sophistic نیست، بلکه نسبتا غنی از دیالوگ ها است
[ترجمه گوگل]به این ترتیب تفسیر شده است، ایده ژوانگ Zi روشن است، آن را به عنوان اغلب مورد توجه و شکوفا نیست، بلکه غنی از دیالکتیک است
7. The Xiloudu Hydropower Project is the first huge project in the development of the Jinsha River. The project needs great investment and sophistic technology.
[ترجمه ترگمان]پروژه برق آبی Xiloudu اولین پروژه عظیم در توسعه رود Jinsha است این پروژه نیازمند سرمایه گذاری عظیم و فن آوری sophistic است
[ترجمه گوگل]پروژه Xiloudu Hydropower اولین پروژه بزرگ در توسعه رودخانه Jinsha است این پروژه نیاز به سرمایه گذاری بزرگ و تکنولوژی پیچیده دارد
8. If she is not in his mind, then he knows whatever he says, they will only sound sophistic .
[ترجمه ترگمان]اگر او در ذهن او نیست، پس هر چه را که می گوید می داند، فقط با صدای بلند به صدا درمی آید
[ترجمه گوگل]اگر او در ذهنش نیست، پس او هر آنچه را که می گوید می داند، آنها فقط صدای صاف را می شنوند
9. The research on physical simulation is not under way deeply due to the sophistic mechanism of cutting and the difficulty in modeling.
[ترجمه ترگمان]تحقیقات در مورد شبیه سازی فیزیکی به دلیل مکانیزم sophistic برش و دشواری مدل سازی به طور عمیق انجام نمی شود
[ترجمه گوگل]تحقیق در زمینه شبیه سازی فیزیکی به دلیل سازوکار پیچیده برش و مشکل در مدل سازی، عمیقا در حال انجام نیست