کلمه جو
صفحه اصلی

sorbet


(از ریشه ی عربی: شربت) پس خوراک نیمه منجمد حاوی آب میوه ی دبش، سربت، شربت

انگلیسی به فارسی

بستنی یخی، یخمک، آلاسکا


سربیت


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a frozen dessert similar to a frapp�; sherbet.

• frozen dessert flavored with fruit and made with milk and egg white or gelatin, sherbet
sorbet is a dessert made from frozen water, flavoured with fruit.

جملات نمونه

1. Fruit sorbet would be a refreshing end to a cookout meal.
[ترجمه ترگمان]میوه خوردن میوه به یک وعده غذایی برای یک غذای cookout تبدیل خواهد شد
[ترجمه گوگل]برگ سبز میوه ای است که به عنوان غذای آماده می شود

2. Afterwards they had eaten orange sorbet followed by cheese and fruit.
[ترجمه ترگمان]بعد از آن عصاره نارنج خورده و میوه و میوه خورده بودند
[ترجمه گوگل]پس از آن آنها خورده شده اند مرتب نارنجی به دنبال پنیر و میوه

3. Lemon sorbet makes a refreshing treat on a hot night.
[ترجمه ترگمان]عصاره لیمو یه غذای تازه رو توی یه شب گرم درست میکنه
[ترجمه گوگل]عصاره برگ لیمو در یک شب گرم باعث می شود که مرطوب کننده باشد

4. Brew tea and serve sorbet or cookies.
[ترجمه ترگمان] چای و شربت و شیرینی سرو کن
[ترجمه گوگل]چای را بپزید و بخورید یا کوکی ها را بخورید

5. Raspberry Ripple Cake combines vanilla ice-cream, raspberry sorbet, bitter chocolate and fresh raspberries.
[ترجمه ترگمان]کیک با ترکیبی از بستنی وانیلی، بستنی، عصاره تمشک، شکلات تلخ و تمشک تازه
[ترجمه گوگل]کیک خام طلایی ترکیبی از بستنی وانیلی، تمشک تمشک، شکلات تلخ و تمشک تازه است

6. On a recent afternoon, homemade orange sorbet and slices of tropical fruit lined the table.
[ترجمه ترگمان]در یک بعد از ظهر، sorbet نارنجی خانگی و تکه هایی از میوه های گرمسیری روی میز چیده شده بود
[ترجمه گوگل]در یک بعدازظهر اخیر، برنج خانگی برنج خانگی و برش های میوه ای گرمسیری، میز را در بر داشت

7. Serve the mango sorbet in bowls, or scoop into ice cream cones as pictured, and ENJOY!
[ترجمه ترگمان]روغن انبه را در کاسه بریزید و یا به cones بستنی بدهید که در تصویر دیده می شود، و ENJOY!
[ترجمه گوگل]شربت انبه را در کاسه بگذارید، یا به شکل مخروط بستنی کشیده شود و لذت ببرید!

8. Rubbish can be used as a sorbet of wastewater.
[ترجمه ترگمان]زباله را می توان به عنوان یک سطل زباله به کار برد
[ترجمه گوگل]زباله را می توان به عنوان یک سوربیت فاضلاب استفاده کرد

9. Wang sent SFDF sorbet, a sorbet cross transmission mechanism and delivery channel separation technology, has been leading in the domestic market of similar products.
[ترجمه ترگمان]وانگ SFDF sorbet، مکانیزم انتقال متقابل sorbet و فن آوری جداسازی کانال تحویل، را به بازار داخلی محصولات مشابه هدایت کرد
[ترجمه گوگل]وانگ SFDF SFDF، یک مکانیسم انتقال متقابل و تکنولوژی جداسازی کانال تحویل، در بازار داخلی محصولات مشابه هدایت کرده است

10. Glacier Sorbet, Ecuador. Locals who live near the Chimborazo volcano trudge up to the summit regularly to cut off 50 kg blocks of glacier ice.
[ترجمه ترگمان]یخچال یخچال، اکوادور افراد محلی که در نزدیکی آتشفشان Chimborazo زندگی می کنند، به طور منظم به قله صعود می کنند تا ۵۰ کیلوگرم یخ یخچال را قطع کنند
[ترجمه گوگل]Glacier Sorbet، اکوادور محلی که در نزدیکی آتشفشان Chimborazo زندگی می کنند به طور مرتب به اجلاس سرانجام برسد تا 50 کیلو بلوک یخ یخچال را قطع کند

11. This sorbet is so creamy and totally indulgent.
[ترجمه ترگمان]این sorbet بسیار خامه ای و پاک است
[ترجمه گوگل]این سوربیت خیلی خامه ای و کاملا محتاطانه است

12. Spoon a quenelle of apple sorbet at the other end of the line of sabayon.
[ترجمه ترگمان]قاشق quenelle سیب در انتهای خط لوله sabayon
[ترجمه گوگل]قاشق یک قهوه ای از سیب سیب در انتهای دیگر سابایون

13. In the freezer, it becomes a nice sorbet, he said.
[ترجمه ترگمان]او گفت: در فریزر، تبدیل به یک sorbet خوب می شود
[ترجمه گوگل]او گفت، در فریزر، آن را یک جرقه خوب می شود

14. Smash the frozen watermelon ice into sorbet with food machine and back to the refrigerator again.
[ترجمه ترگمان]Smash یخ زده یخ زده را با ماشین غذا و دوباره به یخچال باز کنید
[ترجمه گوگل]یخ هندوانه یخ زده را با ماشین غذا و سپس به یخچال و فریزر بکشید

پیشنهاد کاربران

عصاره


کلمات دیگر: