کلمه جو
صفحه اصلی

sophistical


وابسته به سوفسطایی ها، سوفسطایی، وابسته به سفسطه بازی، ظاهرا منطقی و محتمل ولی باطنا غلط

انگلیسی به فارسی

گول زننده، ظاهرا منطقی و محتمل ولی باطنا غلط، سفسطهآمیز (sophistic هم می‌نویسند)


پیچیده


وابسته به سوفسطاییها، سوفسطایی


وابسته به سفسطهبازی


انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to sophists; fallacious, unsound, not based on facts; misleading, deceptive

جملات نمونه

1. It is a powerful and sophistical tool for optimization design of electric machines.
[ترجمه ترگمان]این ابزار یک ابزار قدرتمند و sophistical برای بهینه سازی طراحی ماشین های الکتریکی است
[ترجمه گوگل]این ابزار قدرتمند و پیچیده برای طراحی بهینه سازی ماشین های الکتریکی است

2. Multiple regression analysis confirms that the specific determinants are home-country import from China, technological sophistical level, exchange rate variety, and cultural distance.
[ترجمه ترگمان]تجزیه و تحلیل رگرسیون چندگانه تایید می کند که عوامل تعیین کننده خاص واردات کشور از چین، سطح sophistical تکنولوژیکی، تنوع نرخ ارز و فاصله فرهنگی هستند
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل رگرسیون چندگانه تایید می کند که تعیین کننده های خاص واردات کشور اصلی از چین، سطح پیشرفت تکنولوژیکی، نرخ ارز و فاصله فرهنگی است

3. It is astonishing that these superstitions, in the partial guise of sophistical successor versions, retain any credibility.
[ترجمه ترگمان]حیرت انگیز است که این خرافات، به ظاهر جزیی نسخه های جانشین، اعتبار خود را حفظ می کنند
[ترجمه گوگل]شگفت آور است که این خرافات، در قالب جزئی از نسخه های جانشین ممتازی، هرگونه اعتبار را حفظ می کنند

4. It was reserved for the school of physiocrats to regard this nature from another point of view in consequence of a sophistical line of reasoning.
[ترجمه ترگمان]این موضوع برای مکتب فیزیوکرات ها در نظر گرفته شد که این ماهیت را از نقطه نظر دیگر در نتیجه یک خط منطقی استدلال، از نقطه نظر دیگر مورد توجه قرار دهند
[ترجمه گوگل]این برای مکتب فیزیوکرات ها محفوظ است که این طبیعت را از دیدگاه دیگری در نتیجه یک خط مشی پیچیده از استدلال در نظر بگیرد

5. A typical one is its pictorial characteristic that utilizes advanced computer graphical capabilities and so bypasses quite a lot of sophistical mathematical analysis.
[ترجمه ترگمان]یک ویژگی معمول آن، مشخصه تصویری آن است که از قابلیت های گرافیکی پیشرفته کامپیوتر استفاده می کند و به همین ترتیب تعداد زیادی از آنالیز ریاضی را دور می زند
[ترجمه گوگل]یکی از ویژگی های تصویری آن است که از قابلیت های پیشرفته گرافیکی کامپیوتری بهره می برد و از این طریق بسیاری از تحلیل های ریاضی پیچیده را از بین می برد


کلمات دیگر: