کلمه جو
صفحه اصلی

soothingly


با سخنان نرم، چاپلوسانه

انگلیسی به فارسی

آرامش بخش


انگلیسی به انگلیسی

• calmingly, in a soothing manner

جملات نمونه

1. The mother talked soothingly to her child.
[ترجمه ترگمان]مادر با ملایمت با دخترش حرف می زد
[ترجمه گوگل]مادر به کودکش آرام بخش بود

2. 'It will be all right,' she cooed soothingly.
[ترجمه ترگمان]با لحنی تسلی بخش زمزمه کرد: همه چی درست می شه
[ترجمه گوگل]'این همه درست خواهد شد'، او caloously cooed

3. He continued to talk quietly and soothingly to the girl until her frightened grip on his arm was relaxed.
[ترجمه ترگمان]او به آرامی با آن دختر صحبت کرد، تا اینکه دستش را گرفت و بازویش را گرفت و آرام گرفت
[ترجمه گوگل]او ادامه داد: به آرامش و آرامش بخشیدن به دختر تا زمانی که ترس از گرفتن دست خود را آرام بود

4. 'There's no need to worry,' he said soothingly.
[ترجمه ترگمان]او با ملایمت گفت: لازم نیست نگران باشی
[ترجمه گوگل]او گفت: 'لازم نیست نگران باشید '

5. Jessica said soothingly, staring at the smoking pot, at the same time pushing herself to her feet.
[ترجمه ترگمان]جسیکا در حالی که به دیگ که در حال سیگار کشیدن بود خیره شده بود، در همان حال خودش را روی پاهایش فشار می داد
[ترجمه گوگل]جسیکا گفت: 'آرامش بخش است، نگاه کردن به دودکش سیگار، در همان زمان هل دادن خود را به پاهای خود

6. " No, she don't, " returned the former, soothingly . " It's only a little fun on the side. "
[ترجمه ترگمان]اولی با لحنی تسلی بخش پاسخ داد: \" نه، او این کار را نمی کند، فقط کمی تفریح است \"
[ترجمه گوگل]'نه، او نیست،' سابق بازگشت، آرامش بخش این فقط کمی سرگرم کننده در کنار است '

7. Ku said soothingly, " Mr. Mei - t'ing, I won't go. I'll wait for the luggage here with you. "
[ترجمه ترگمان]کوک با ملایمت گفت: \" اقای Mei، من نخواهم رفت من با شما برای the اینجا صبر می کنم \"
[ترجمه گوگل]کو گفت: آرامش بخش است، 'آقای میثم، من نخواهم رفت من منتظر چمدان با شما هستم '

8. There was fine furniture, arranged as soothingly as the artistic perception of the occupants warranted.
[ترجمه ترگمان]اثاثه خوبی بود که به خوبی ادراک هنری ساکنین آن را تضمین می کرد
[ترجمه گوگل]مبلمان خوب وجود دارد، که به طرز آرامش بخش تنظیم شده است، به عنوان درک هنری از ساکنان مواجه است

9. His hands caressed her tumbled hair gently, soothingly, and his voice was gentle too.
[ترجمه ترگمان]دست هایش را نوازش کرد، با ملایمت، با ملایمت، و صدایش ملایم بود
[ترجمه گوگل]دستانش به آرامی، آرامش بخش، و صدای او نیز ملایم تر شد

10. "Now don't you worry," she said soothingly.
[ترجمه ترگمان]او با ملایمت گفت: حالا نگران نباش
[ترجمه گوگل]او گفت: 'حالا نگران نباش '

11. It seems to relieve wind and discomfort gently and soothingly without any stress on the baby.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که به آرامی و بدون هیچ گونه استرس بر روی کودک، باد و ناراحتی را تسکین می دهد
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که باد و ناراحتی را به آرامی و آرامش بخش بدون هیچگونه تنش بر روی کودک کاهش می دهد

12. Dr. Ruit went up to every single person, talked to each one soothingly – and slowly took off the bandage.
[ترجمه ترگمان]دکتر Ruit به تک تک افراد خود نزدیک شد، با هر یک از آن ها صحبت کرد - و آهسته پانسمان را قطع کرد
[ترجمه گوگل]دکتر ریت به هر فردی رفت و با هر کدام از آرامش صحبت کرد - و به آرامی تسمه را برداشت

13. The terms of that transition will be considered by a joint committee drawn from both houses of parliament, but "most change is evolutionary in this country", says the minister soothingly.
[ترجمه ترگمان]این وزیر به آرامی می گوید که شرایط انتقال توسط یک کمیته مشترک از هر دو مجلس پارلمان در نظر گرفته خواهد شد، اما \"بیشتر تغییر در این کشور تکاملی است\"
[ترجمه گوگل]شرایط این انتقال از سوی کمیته مشترک، که از هر دو مجلس پارلمان انتخاب شده است، در نظر گرفته می شود، اما 'بیشترین تغییر در این کشور تکاملی است'


کلمات دیگر: