کلمه جو
صفحه اصلی

electric current

انگلیسی به فارسی

جریان الکتریسیته، سیاله برق


انگلیسی به انگلیسی

• flow of electricity through a conductor

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] جریان برقی
[برق و الکترونیک] جریان الکتریکی

جملات نمونه

1. A liquid is decomposed when an electric current passes through it.
[ترجمه ترگمان]مایع هنگامی تجزیه می شود که جریان الکتریکی از درون آن عبور کند
[ترجمه گوگل]هنگامی که یک جریان الکتریکی از طریق آن عبور می کند، مایع تجزیه می شود

2. They tried to recuperated waste heat to produce electric current.
[ترجمه ترگمان]آن ها تلاش کردند تا گرما را برای تولید جریان الکتریکی به هدر دهند
[ترجمه گوگل]آنها سعی کردند جریان الکتریسیته را برای تولید جریان الکتریکی احیا کنند

3. This engine puts out more electric current than the other one.
[ترجمه ترگمان]این موتور جریان الکتریکی بیشتری نسبت به دیگری وارد می کند
[ترجمه گوگل]این موتور، جریان الکتریکی بیشتری را نسبت به سایرین جابجا می کند

4. They measured the strength of an electric current.
[ترجمه ترگمان]آن ها قدرت جریان الکتریکی را اندازه گیری کردند
[ترجمه گوگل]آنها قدرت یک جریان الکتریکی را اندازه گیری کردند

5. Switch off the electric current before touching that machine.
[ترجمه ترگمان]قبل از لمس آن دستگاه، جریان الکتریکی را خاموش کنید
[ترجمه گوگل]قبل از دست زدن به دستگاه، جریان الکتریکی را خاموش کنید

6. A powerful electric current is passed through a piece of graphite.
[ترجمه ترگمان]یک جریان الکتریکی قوی از طریق یک تکه گرافیت عبور می کند
[ترجمه گوگل]جریان الکتریکی قدرتمند از یک قطعه گرافیت عبور می کند

7. Electric current is often powerful enough to kill a man.
[ترجمه ترگمان]جریان الکتریکی اغلب برای کشتن یک مرد به اندازه کافی قدرتمند است
[ترجمه گوگل]جریان الکتریکی اغلب به اندازه کافی قدرتمند است تا یک مرد را بکشد

8. We use it to pass a little electric current through the surface layers of the brain.
[ترجمه ترگمان]ما از آن برای عبور جریان الکتریکی کوچکی از طریق لایه های سطح مغز استفاده می کنیم
[ترجمه گوگل]ما از آن برای انتقال یک جریان الکتریکی کمی از طریق لایه های سطح مغز استفاده می کنیم

9. The electric current has been set to confuse a small brain area, about the size of a pencil eraser.
[ترجمه ترگمان]جریان الکتریکی برای گیج کردن یک ناحیه کوچک مغز، حدود اندازه یک پاک کن مداد، تنظیم شده است
[ترجمه گوگل]جریان الکتریکی تنظیم شده است تا یک ناحیه کوچک مغز، در مورد اندازه یک پاک کن مداد، اشتباه گرفته شود

10. With a borrowed battery, he passed an electric current through the solution.
[ترجمه ترگمان]با یک باتری قرض گرفته شده، جریان الکتریکی را از طریق محلول رد کرد
[ترجمه گوگل]با یک باتری قرض گرفته، یک جریان الکتریکی را از طریق راه حل منتقل کرد

11. The crystal vibrates when a small electric current is applied to it.
[ترجمه ترگمان]بلور زمانی که یک جریان الکتریکی کوچک به آن اعمال می شود، نوسان می کند
[ترجمه گوگل]کریستال هنگامی که جریان الکتریکی کوچک به آن اعمال می شود، ارتعاش می کند

12. Electrocoagulation:Therapeutic use of a high-frequency electric current to bring about the coagulation and destruction of tissue.
[ترجمه ترگمان]Electrocoagulation: استفاده درمانی از جریان الکتریکی با فرکانس بالا تا انعقاد خون و انعقاد بافت
[ترجمه گوگل]Electrocoagulation: استفاده درمانی از یک جریان الکتریکی با فرکانس بالا برای ایجاد انعقاد و تخریب بافت

13. The question was how could electric current make words?
[ترجمه ترگمان]این سوال چگونه می توانست کلمات را بیان کند؟
[ترجمه گوگل]سوال این بود که چگونه جریان الکتریکی کلمات را می سازد؟

14. Once an electric current is polarized, it flows more easily through a material whose magnetic field is parallel with its polarization than through one that is antiparallel.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که یک جریان الکتریکی قطبی می شود، به راحتی از طریق موادی که میدان مغناطیسی آن با پلاریزاسیون آن موازی است نسبت به آنچه که antiparallel است، جریان می یابد
[ترجمه گوگل]هنگامی که یک جریان الکتریکی پلاریزه می شود، از طریق ماده ای که میدان مغناطیسی آن با قطبی شدن آن موازی است، از طریق یک آنتیا پارالل جریان می یابد


کلمات دیگر: