کلمه جو
صفحه اصلی

desensitization


روانشناسى : حساسیت زدایى

انگلیسی به فارسی

(روانشناسی) احساس‌زدایی، حساسیت‌زدایی


انگلیسی به انگلیسی

• process or act of making less sensitive

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] حساسیت زدایی اثری در سیستمهای کنترل خودکار بهره که هنگامی روی می دهد که گیرنده ای روی کانال تنظیم شده باشد، ولی وجود یک سیگنال قوی در کانال مجاور موجب کاهش شدت سیگنال مطلوب شود .

جملات نمونه

1. Efficacy: It has effects of moisturizing, desensitization, removing purple veins and can improve cells'reproduction function.
[ترجمه ترگمان]اثرگذاری: مرطوب شدن، مرطوب کردن، خارج کردن رگ های ارغوانی و بهبود عملکرد تولید مثل، اثرات دارد
[ترجمه گوگل]اثربخشی: اثرات مرطوب کننده، حساس سازی، حذف ورید های بنفش و بهبود عملکرد سلول ها را بهبود می بخشد

2. Since arisen day, devote oneself to ego desensitization, gain legal status.
[ترجمه ترگمان]از آن زمان به بعد، خود را وقف \"نفس نفس\" کنید، وضعیت قانونی کسب کنید
[ترجمه گوگل]از آنجایی که روزهای به ظاهر، خود را نسبت به حساس سازی نفس خود متمرکز می کنید، وضعیت قانونی کسب کنید

3. Method Taking the technique of systematic desensitization therapy with behavioral treatment for acrophobia and offering consultations and desensitization treatment to the persons who need help.
[ترجمه ترگمان]روش انجام تکنیک درمان desensitization سیستماتیک با رفتار رفتاری برای acrophobia و ارائه مشاوره و مشاوره با افرادی که به کمک نیاز دارند
[ترجمه گوگل]روش استفاده از تکنیک کاهش حساسیت بندی سیستماتیک با درمان رفتاری برای آکروفتوبی و ارائه مشاوره و درمان حساسیتزدایی به افرادی که به کمک نیاز دارند

4. Conclusion Specific desensitization treatment was for sufferer of anaphylactogen. It was unique method that can be radically cured, and having the dual meaning of the prevention and treatment.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری رفتار desensitization خاص برای بیمار anaphylactogen بود این روش منحصر به فرد است که می تواند به طور کامل درمان شود و معنای دوگانه پیش گیری و درمان را داشته باشد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری درمان اختصاصی حساسیت زدایی بیماران مبتلا به آنفلواناتوژن بود این روش منحصر به فردی بود که می تواند به طور موثری درمان شود و معنای دوگانه پیشگیری و درمان دارد

5. It's only after desensitization that patients can take this medicine.
[ترجمه ترگمان]تنها پس از desensitization است که بیماران می توانند این دارو را به دست آورند
[ترجمه گوگل]این فقط پس از حساسیت کردن است که بیماران می توانند این دارو را مصرف کنند

6. Objective To evaluate desensitization effect of gelatin microsphere loaded Dermatophagoides farinae (Der f) allergen extract by oral delivery in mice.
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی اثر desensitization of gelatin Dermatophagoides farinae ((Der Der f))با ارایه شفاهی در موش ها
[ترجمه گوگل]هدف: ارزیابی اثر حساسیت زدایی از عصاره آلرژی Dermatophagoides farinae (Der f) لقاح میکروسفری ژلاتین توسط تحریک دهی در موش ها

7. Through systematic desensitization of test anxiety cases focuses on the principles of systematic desensitization therapy, the steps.
[ترجمه ترگمان]ازطریق desensitization سیستماتیک از موارد اضطراب آزمایش بر اصول درمان نظام مند desensitization، مراحل تمرکز دارد
[ترجمه گوگل]از طریق حساسیت سیستماتیک موارد اضطراب امتحان بر روی اصول سم زدایی سیستماتیک، مراحل تمرکز می کند

8. Behavior therapy of TCM Psychotherapy includes systematic desensitization, implosive therapy, response prevention, aversion therapy, modelling, Qigong therapy and lessons therapy.
[ترجمه ترگمان]درمان رفتاری و روان درمانی شامل درمان سیستماتیک، درمان implosive، پیش گیری از پاسخ، درمان تنفر، مدل سازی، درمان Qigong و درمان است
[ترجمه گوگل]درمان رفتار TCM روان درمانی شامل حساسیت سیستماتیک، درمان انعطاف پذیر، پیشگیری از واکنش، انحراف درمان، مدل سازی، درمان چیگونگ و درس درمانی است

9. Taking the technique of systematic desensitization therapy with behavioral treatment for acrophobia and offering consultations and desensitization treatment to the persons who need help.
[ترجمه ترگمان]استفاده از تکنیک درمان desensitization سیستماتیک با رفتار رفتاری برای acrophobia و ارائه مشاوره و درمان desensitization به افرادی که به کمک نیاز دارند
[ترجمه گوگل]با استفاده از تکنیک کاهش حساسیت سیستماتیک به درمان های رفتاری برای آکروفتوبی و ارائه مشاوره و درمان حساس سازی به افرادی که به کمک نیاز دارند

10. The systematic desensitization, as basic way of behavior thereby, helps get rid of and slake the anxiety.
[ترجمه ترگمان]The سیستماتیک، به عنوان روش اصلی رفتار، به رهایی از شر و رفع اضطراب کمک می کند
[ترجمه گوگل]حساسیت سیستماتیک، به عنوان روش اصلی رفتار در نتیجه، کمک می کند تا از شر اضطراب خلاص شوید و از بین ببرید

11. During desensitization, allergic - type reactions occurred in 4 patients and angina occurred in 1 patient.
[ترجمه ترگمان]در طی desensitization، واکنش های نوع حساسیت در ۴ بیمار و آنژین در ۱ بیمار رخ دادند
[ترجمه گوگل]در طی حساسیت کردن، واکنش های نوع آلرژیک در 4 بیمار رخ داده و آنژین در یک بیمار رخ داده است

12. The application which is similar with systematic desensitization is 600 years earlier than the West.
[ترجمه ترگمان]کاربردی که مشابه با desensitization سیستماتیک است ۶۰۰ سال زودتر از غرب است
[ترجمه گوگل]کاربردی که با حساسیت سیستماتیک مشابه است، 600 سال پیش از غرب است

13. Conclusions Desensitization therapy can desensitize the syphilis patient with positive reaction to penicillin skin test transitorily, so it tries for the best therapy for the patients.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری درمان Desensitization می تواند بیمار syphilis را با واکنش مثبت به transitorily تست پوست پنی سیلین desensitize کند، بنابراین برای درمان بهترین درمان بیماران تلاش می کند
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: کاهش حساسیت درمانی می تواند بیمار مبتلا به سیفیلیس را با واکنش مثبتی نسبت به آزمایش پوست پنی سیلین کاهش دهد، بنابراین تلاش می کند تا بهترین درمان برای بیماران باشد

14. Desensitization can also be required when a penicillin - sensitive person needs to be treated with penicillin.
[ترجمه ترگمان]همچنین زمانی لازم است که یک فرد حساس به پنی سیلین باید با پنی سیلین درمان شود
[ترجمه گوگل]وقتی فردی با حساسیت به پنی سیلین نیاز به تزریق پنی سیلین دارد، حساسیت کردن نیز ممکن است مورد نیاز باشد

15. Desensitization treatment can be used on cure.
[ترجمه ترگمان]درمان Desensitization می تواند برای درمان مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه گوگل]درمان ناباروری می تواند برای درمان استفاده شود

پیشنهاد کاربران

حساسیت زدایی

بی حسی

desensitization ( روان‏شناسی )
واژه مصوب: حساسیت زدایی
تعریف: [روان‏شناسی] کاهش واکنش هیجانی یا فیزیکی به محرک|||[علوم دارویی] کاهش یا قطع واکنش های حساسیت زای ناشی از مصرف دارو


کلمات دیگر: