1. a derivative architecture which does not agree with our traditions and climate
معماری غیراصیلی که با سنت ها و آب و هوای ما جور در نمی آید
2. a derivative of a function
واحد تابع،مشتق تابع
3. the sonata form was itself a derivative of opera
فرم سوناتا خود از اپرا ریشه گرفته بود.
4. 'Happiness' is a derivative of 'happy'.
[ترجمه ترگمان]شادی یک مشتق از شادی است
[ترجمه گوگل]'شادی' مشتق شده از 'خوشحال' است
5. Crack is a highly potent and addictive derivative of cocaine.
[ترجمه ترگمان]ترک یک مشتق بسیار قوی و اعتیادآور از کوکائین است
[ترجمه گوگل]Crack یکی از مشتقات بسیار قوی و اعتیادآور کوکائین است
6. He had "derivative citizenship" from his father's naturalization around 1990.
[ترجمه ترگمان]او از قبول تابعیت پدرش در حدود سال ۱۹۹۰، از تابعیت \"مشتق\" برخوردار بود
[ترجمه گوگل]او 'تابعیت مشتق شده' را از سالن حاکمیت پدرش در حدود 1990 داشت
7. I found the novel thin and derivative. I had expected more.
[ترجمه ترگمان] من داستان thin و derivative رو پیدا کردم بیش از این انتظار داشتم
[ترجمه گوگل]من رمان نازک و مشتق شده را پیدا کردم من بیشتر انتظار داشتم
8. His painting/style is terribly derivative.
[ترجمه ترگمان]نقاشی \/ سبک او به شدت مشتق شده است
[ترجمه گوگل]نقاشی او / سبک بسیار مشتق شده است
9. 'Detestable' is a derivative of 'detest'.
[ترجمه ترگمان]detestable مشتق از نفرت است
[ترجمه گوگل]'Detestable' مشتق شده از 'نفرت' است
10. Much-maligned for their derivative style, the band are nevertheless enduringly popular.
[ترجمه ترگمان]با این وجود، بسیاری از افراد برای سبک derivative خود بدنام هستند، اما با این حال این گروه بسیار محبوب هستند
[ترجمه گوگل]بنا به دلایلی برای سبک مشتق شده خود، این گروه هنوز محبوبیت فراوانی دارد
11. French is a derivative of Latin.
[ترجمه ترگمان]زبان فرانسه مشتق از لاتینی است
[ترجمه گوگل]فرانسوی مشتق از لاتین است
12. 'Assertion' is a derivative of 'assert'.
[ترجمه ترگمان]Assertion یکی از مشتقات ادعا است
[ترجمه گوگل]'ادعا' مشتق از 'ادعا' است
13. Heroin is a derivative of morphine.
[ترجمه ترگمان]هروئین یک مشتق از مورفین است
[ترجمه گوگل]هروئین مشتق مرفین است
14. His paintings are really quite derivative.
[ترجمه ترگمان]نقاشی های او واقعا quite
[ترجمه گوگل]نقاشی های او واقعا کاملا مشتق شده است
15. In this interpretation rights to the reproduction of derivative works of art rest with the printer.
[ترجمه ترگمان]در این تفسیر، حق تکثیر آثار اشتقاقی اثر هنری با چاپگر است
[ترجمه گوگل]در این تفسیر حقوق مربوط به بازتولید آثار هنری مشتق شده از هنرمند با چاپگر است
16. S., but you must make a distinction between derivatives and a complex derivative strategy.
[ترجمه ترگمان]بله، اما شما باید بین مشتقات و یک استراتژی مشتقات پیچیده تمایز قائل شوید
[ترجمه گوگل]S اما شما باید بین مشتقات و یک استراتژی مشتق شده پیچیده تفاوتی ایجاد کنید
17. Perhaps it could be large if the second derivative of f is small, and viceversa.
[ترجمه ترگمان]شاید اگر مشتق دوم f کوچک و viceversa باشد، ممکن است بزرگ باشد
[ترجمه گوگل]شاید اگر مشتق دوم از f کوچک باشد و viceversa، می تواند بزرگ باشد