کلمه جو
صفحه اصلی

fermi


(فیزیک - یکان درازا برابر با 10-15 متر) فرمی، انریکو فرمی (فیزیک دان امریکایی - زاده ی ایتالیا)

انگلیسی به فارسی

(فیزیک - یکان درازا برابر با 10-15 متر) فرمی


انریکو فرمی (فیزیکدان آمریکایی - زاده‌ی ایتالیا)


فرمی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a unit of length equal to 10

• family name; enrico fermi (1901-1954), italian-born united states physicist, first person to achieve a nuclear chain reaction, 1938 nobel laureate in physics
(physics) metric unit of length for measuring nuclear distances (also femtometer)

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] فرمی

جملات نمونه

1. This phenomenon, known as Fermi resonance, occurs because the two vibrationally excited states mix.
[ترجمه ترگمان]این پدیده، که به عنوان تشدید فرمی شناخته می شود، به این دلیل اتفاق می افتد که دو حالت هیجان زده را ترکیب می کند
[ترجمه گوگل]این پدیده، که به عنوان رزونانس فرومی شناخته می شود، رخ می دهد به این دلیل که دو حالت ارتعاشی تحریک می شوند

2. For all his genius, Fermi had a decidedly puckish side.
[ترجمه ترگمان]برای همه نبوغ او Fermi جنبه decidedly داشت
[ترجمه گوگل]برای همه ی نابغه هایش، فرمی یک طرف قاطعانه داشت

3. In the Fermi weak interaction theory and even in the electro-weak unification theory, the neutrino is looked as the massless particle.
[ترجمه ترگمان]در تیوری برهمکنش ضعیف فرمی و حتی در نظریه وحدت ضعیف، نوترینو به عنوان ذره massless نگاه می شود
[ترجمه گوگل]در تئوری تعامل ضعیف فارمی و حتی در تئوری ادغام الکترو ضعیف، نوریینو به عنوان ذره بی Mass دیده می شود

4. The local density of states at the Fermi level increases with the adsorption of hydrogen molecules.
[ترجمه ترگمان]چگالی نقطه ای حالت ها در سطح فرمی با جذب مولکول های هیدروژن افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]چگالی موضعی در حالت های فرمی با جذب مولکول های هیدروژن افزایش می یابد

5. At that time, Fermi scientists may do more than just uncork the champagne; they can start reserving themselves a round-trip ticket to Stockholm.
[ترجمه ترگمان]در آن زمان، دانشمندان فرمی بیش از صرف شام پانی می کنند؛ آن ها می توانند خود را برای رزرو بلیط برگشت به استکهلم در نظر بگیرند
[ترجمه گوگل]در آن زمان، دانشمندان فرمی ممکن است بیش از اینکه شامپاین را بیرون بکشند، انجام می دهند؛ آنها می توانند بلیط خود را به استکهلم رزرو کنند

6. Nobel laureate Enrico Fermi, discussing this observation with colleagues over lunch in 1950, asked, logically: "Where are they?"
[ترجمه ترگمان]برنده جایزه نوبل، انریکو فرمی، در مورد این مشاهده با همکاران در طول نهار در سال ۱۹۵۰، به طور منطقی پرسید: \"آن ها کجا هستند؟\"
[ترجمه گوگل]انریکو فارمی، برنده جایزه نوبل، در مورد این مشاهدات با همکاران خود در طول ناهار در سال 1950 بحث کرد، منطقی: 'کجا هستند؟'

7. Degenerate Fermi Systems and the Structure of Matter.
[ترجمه ترگمان]سیستم های فرمی Degenerate و ساختار ماده
[ترجمه گوگل]سیستم های Fermi Degenerate و ساختار ماده

8. The Fermi integral was accurately calculated with adaptive Lobatto quadrature in MATLAB, a significant digit was enhanced than G.
[ترجمه ترگمان]انتگرال فرمی به دقت با quadrature Lobatto تطبیقی در MATLAB محاسبه شد، که یک رقم معنی دار افزایش یافت تا G
[ترجمه گوگل]انتگرال فرمی دقیقا با محاسبات لاباتو سازگار در MATLAB محاسبه شد، رقمی قابل توجهی از G

9. The electronic structure of conduction band near Fermi level is changed markedly, especially for Ni.
[ترجمه ترگمان]ساختار الکترونیکی باند رسانش در نزدیکی سطح فرمی به طور قابل توجهی به خصوص برای نی تغییر کرده است
[ترجمه گوگل]ساختار الکترونیکی گروه هدایت در نزدیکی سطح فرمی به ویژه برای نیک تغییر می کند

10. Back in 1950, the Nobel prize-winning physicist Enrico Fermi was having lunch with friends.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۵۰، فیزیکدان برنده جایزه نوبل، انریکو فرمی با دوستانش ناهار خورد
[ترجمه گوگل]در سال 1950، انریکو فارمی فیزیکدان برنده جایزه نوبل با دوستانش بود

11. Compared with ideal Fermi gas, the interaction of particles strengthen Pauli paramagnetism.
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با گاز فرمی ایده آل، برهم کنش ذرات پاولی paramagnetism را تقویت می کند
[ترجمه گوگل]در مقایسه با گاز طبیعی ایده آل، متابولیسم ذرات تقویت کننده پارامغناطیس پائولی است

12. Robert Oppenheimer. (Images courtesy of the Fermi National Accelerator Laboratory, the Library of Congress, the LBNL Image Library.
[ترجمه ترگمان](رابرت اوپنهایمر)(تصاویری از آزمایشگاه شتاب ده ملی فرمی، کتابخانه کنگره، کتابخانه تصویر LBNL
[ترجمه گوگل]رابرت اپنهایمر (عکس از آزمایشگاه شتاب دهنده ملی فارمی، کتابخانه کنگره، کتابخانه تصویر LBNL با مجوز از

13. If the FERMI results turn out to be correct, that's bad news for hylogenesis.
[ترجمه ترگمان]اگر نتایج fermi صحیح باشد، این خبر بد برای hylogenesis است
[ترجمه گوگل]اگر نتایج FERMI صحت داشته باشد، این خبر بد برای هیلوژنز است

14. The width of forbid bond near Fermi level is about 5 eV.
[ترجمه ترگمان]عرض اوراق قرضه در نزدیکی سطح فرمی حدود ۵ eV است
[ترجمه گوگل]عرض باند ممنوعه در نزدیکی سطح فرمی حدود 5 EV است


کلمات دیگر: