کلمه جو
صفحه اصلی

electromagnetic radiation

انگلیسی به فارسی

تابش الکترومغناطیسی


انگلیسی به انگلیسی

• any type of electromagnetic wave (waves composed of undulating electrical fields and magnetic fields)

دیکشنری تخصصی

[شیمی] تابش الکترومغناطیسی
[برق و الکترونیک] تابش الکترومغناطیسی تابش مربوط به میدان مغناطیسی و الکتریکی متناوب که با سرعت نور حرکت می کند نظیر امواج رادیویی، امواج نور، پرتوهای ایکس، و پرتو گرما . - تشعشع الکترومغناطیسی
[ریاضیات] تشعشع الکترومغناطیسی

جملات نمونه

1. Her hypothesis concerns the role of electromagnetic radiation.
[ترجمه ترگمان]فرضیه او مربوط به نقش تابش الکترومغناطیسی است
[ترجمه گوگل]فرضیه او مربوط به نقش تابش الکترومغناطیسی است

2. Other forms of electromagnetic radiation include radio, microwaves and X-rays.
[ترجمه ترگمان]شکل های دیگر تابش الکترومغناطیسی شامل رادیو، microwaves و اشعه ایکس هستند
[ترجمه گوگل]اشکال دیگر اشعه الکترومغناطیسی عبارتند از رادیو، مایکروویو و اشعه ایکس

3. Light is the form of electromagnetic radiation which our eyes are able to see.
[ترجمه ترگمان]نور شکلی از تابش الکترومغناطیسی است که چشم های ما قادر به دیدن آن هستند
[ترجمه گوگل]نور نوعی تابش الکترومغناطیسی است که چشم ما قادر به دیدن آن است

4. In effect, they convert the energy of the electromagnetic radiation into chemical energy.
[ترجمه ترگمان]در واقع، آن ها انرژی تابش الکترومغناطیسی را به انرژی شیمیایی تبدیل می کنند
[ترجمه گوگل]در واقع، انرژی تابش الکترومغناطیسی را به انرژی شیمیایی تبدیل می کنند

5. Electrons, being charged particles, interact readily with electromagnetic radiation.
[ترجمه ترگمان]الکترون ها، ذرات باردار شده، به آسانی با تابش الکترومغناطیسی تعامل دارند
[ترجمه گوگل]الکترونها، ذرات شارژ شده، به راحتی با تابش الکترومغناطیسی ارتباط برقرار می کنند

6. A revealing difference between gravitational and electromagnetic radiation is that dipole radiation is absent in the gravitational case.
[ترجمه ترگمان]تفاوت آشکار بین تابش گرانشی و گرانشی این است که تابش دوقطبی در حالت گرانشی وجود ندارد
[ترجمه گوگل]یک تفاوت آشکار بین تابش گرانشی و الکترومغناطیسی این است که در مورد گرانشی تابش دو قطبی وجود ندارد

7. Imagine an object at some definite temperature, electromagnetic radiation being in equilibrium with particles.
[ترجمه ترگمان]یک شی را در یک دمای مشخص تصور کنید، تابش الکترومغناطیسی در تعادل با ذرات است
[ترجمه گوگل]یک جسم را در برخی از درجه حرارت مشخص تصور کنید، تابش الکترومغناطیسی در تعادل با ذرات است

8. Objective : To study the effects of electromagnetic radiation of cellular telephone on immune function of rats.
[ترجمه ترگمان]هدف: مطالعه اثرات تابش الکترومغناطیسی تلفن همراه بر عملکرد ایمنی موش
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه اثر تابش الکترومغناطیسی تلفن همراه بر عملکرد ایمنی موش صحرایی

9. The understanding of electromagnetic radiation underwent particle theory, wave theory, wave - particle theory.
[ترجمه ترگمان]درک تابش الکترومغناطیسی در نظریه ذرات، نظریه موج، نظریه موج - ذره مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه گوگل]درک امواج الکترومغناطیسی تحت نظریه ذرات، نظریه موج، نظریه ذرات موج است

10. The harm of electromagnetic radiation to human beings can be divided into the hot function, the non- hot function, the stimulation and the accumulative action.
[ترجمه ترگمان]آسیب تابش الکترومغناطیسی به انسان ها را می توان به تابع داغ، تابع non، تحریک و کنش جمع شونده تقسیم کرد
[ترجمه گوگل]آسیب تابش الکترومغناطیسی به انسان می تواند به عملکرد داغ، عملکرد غیر گرم، تحریک و عمل تجمعی تقسیم شود

11. Light is a form of electromagnetic radiation.
[ترجمه ترگمان]نور شکلی از تابش الکترومغناطیسی است
[ترجمه گوگل]نور یک شکل از تابش الکترومغناطیسی است

12. Electromagnetic radiation poses a potential hazard to human health.
[ترجمه ترگمان]تابش الکترومغناطیسی خطری بالقوه برای سلامت انسان به شمار می رود
[ترجمه گوگل]تابش الکترومغناطیسی خطر بالقوه ای را برای سلامت انسان ایجاد می کند

13. Another senior residents of the enemy is invisible electromagnetic radiation.
[ترجمه ترگمان]یکی دیگر از ساکنان ارشد دشمن اشعه الکترومغناطیسی نامریی است
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از ساکنان ارشد دشمن تابش الکترومغناطیسی نامرئی است

14. This article presents a digital type electromagnetic radiation measurement system along with its schematic circuit diagram, high speed discrete data sampling method and FFT calculation methods.
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک سیستم اندازه گیری تشعشع الکترومغناطیسی با سرعت بالا، روش نمونه برداری داده گسسته و روش های محاسبه FFT را ارایه می دهد
[ترجمه گوگل]این مقاله یک سیستم سنجش تابش الکترومغناطیسی نوع دیجیتال همراه با مدار مدار اسکایپ، روش نمونه گیری داده های با سرعت بالا و روش های محاسباتی FFT ارائه می دهد

پیشنهاد کاربران

امواج الکترومغناطیسی

electromagnetic radiation ( فیزیک )
واژه مصوب: تابش الکترومغناطیسی
تعریف: پدیدۀ ناشی از الکترومغناطیس که به صورت ذرات فوتون یا امواج عرضی نوسانی الکتریکی و مغناطیسی متعامد با سرعت نور در فضا منتشر می شود و حامل انرژی است


کلمات دیگر: