میدان الکتریکی، میدان برقی
electric field
میدان الکتریکی، میدان برقی
انگلیسی به فارسی
میدان الکتریکی، میدان برقی
میدان الکتریکی
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: an area in space over which the effects of an electric charge can be detected.
• force field created by an electrical charge
دیکشنری تخصصی
[برق و الکترونیک] میدان الکتریکی 1. ناحیه ی اطراف یک جسم باردار الکتریکی که در آن به سایر اجسام باردار نیروی جاذبه یا دافعه وارد می شود. 2. مؤلفه الکتریکی میدان الکترومغناطیسی مرتبط با امواج رادیویی یا الکترونهای متحرک .
[ریاضیات] میدان الکتریکی
[ریاضیات] میدان الکتریکی
جملات نمونه
1. The interaction is strong, as it involves the electric field of the radiation and the electric charge of the electron.
[ترجمه ترگمان]تعامل قوی است چون شامل میدان الکتریکی تابش و بار الکتریکی الکترون است
[ترجمه گوگل]تعامل قوی است، چون که شامل میدان الکتریکی تابش و بار الکتریکی الکترون است
[ترجمه گوگل]تعامل قوی است، چون که شامل میدان الکتریکی تابش و بار الکتریکی الکترون است
2. The emergence of the concept of electric field provides a particularly striking, if somewhat technical, example.
[ترجمه ترگمان]ظهور مفهوم میدان الکتریکی به طور خاص قابل توجه است، اگر تا حدی تکنیکی
[ترجمه گوگل]ظهور مفهوم میدان الکتریکی یک مثال بسیار برجسته ای را، اگر تا حدودی فنی، ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]ظهور مفهوم میدان الکتریکی یک مثال بسیار برجسته ای را، اگر تا حدودی فنی، ارائه می دهد
3. When subjected to an electric field, ceruloplasmin migrates as an alpha2-globulin. 17
[ترجمه ترگمان]هنگامی که در معرض یک میدان الکتریکی قرار می گیرد، ceruloplasmin به صورت an - globulin مهاجرت می کند ۱۷
[ترجمه گوگل]هنگامی که به میدان الکتریکی وارد می شود، ceruloplasmin به عنوان یک آلفا 2-گلوبولین مهاجرت می کند 17
[ترجمه گوگل]هنگامی که به میدان الکتریکی وارد می شود، ceruloplasmin به عنوان یک آلفا 2-گلوبولین مهاجرت می کند 17
4. The electric field of the radiation can then resonate with the vibrations of the charge ions, transferring energy to them.
[ترجمه ترگمان]سپس میدان الکتریکی تابش می تواند با ارتعاشات یون های بار، انتقال انرژی به آن ها، طنین انداز شود
[ترجمه گوگل]میدان الکتریکی تابش می تواند با ارتعاشات یون های شار، با انتقال انرژی به آنها، رونق یابد
[ترجمه گوگل]میدان الکتریکی تابش می تواند با ارتعاشات یون های شار، با انتقال انرژی به آنها، رونق یابد
5. The invention discloses a high-voltage pulse electric field treatment chamber for continuous liquid-state food sterilization.
[ترجمه ترگمان]این اختراع فاش می کند که یک محفظه درمان میدان الکتریکی با ولتاژ بالا برای تصفیه غذای مایع - مایع پیوسته است
[ترجمه گوگل]این اختراع یک مجتمع تصفیه میدان الکتریکی پالس ولتاژ بالا برای استریلیزاسیون مواد غذایی مایع حالت مستمر را تشریح می کند
[ترجمه گوگل]این اختراع یک مجتمع تصفیه میدان الکتریکی پالس ولتاژ بالا برای استریلیزاسیون مواد غذایی مایع حالت مستمر را تشریح می کند
6. The model involved in particle charging equation, electric field and charge conservation equation, gas conservation equations of mass and momentum, particle mass and momentum equation.
[ترجمه ترگمان]مدل شامل معادله شارژ ذره، میدان الکتریکی و معادله حفظ بار، معادلات بقای جرم و تکانه، جرم ذره و تکانه خطی است
[ترجمه گوگل]مدل شامل معادله شار ذرات، معادله حفاظت از میدان الکتریکی و شار، معادلات حفاظت از گاز جرم و جرم، توده ذرات و معادله حرکتی است
[ترجمه گوگل]مدل شامل معادله شار ذرات، معادله حفاظت از میدان الکتریکی و شار، معادلات حفاظت از گاز جرم و جرم، توده ذرات و معادله حرکتی است
7. In a constant electric field, a charged particle experiences constant acceleration.
[ترجمه ترگمان]در یک میدان الکتریکی ثابت، یک ذره باردار، شتاب ثابتی را تجربه می کند
[ترجمه گوگل]یک میدان الکتریکی ثابت، یک ذره باردار، شتاب ثابت را تجربه می کند
[ترجمه گوگل]یک میدان الکتریکی ثابت، یک ذره باردار، شتاب ثابت را تجربه می کند
8. The photoconduction response under strong electric field is discussed.
[ترجمه ترگمان]واکنش photoconduction تحت میدان الکتریکی قوی مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]پاسخ فوتو هدایت در میدان الکتریکی قوی مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]پاسخ فوتو هدایت در میدان الکتریکی قوی مورد بحث قرار گرفته است
9. Fresh claret was processed by high-voltage pulsed electric field with changed electric-field intensity, the treatment results suggested that some changes in wine chromaticity.
[ترجمه ترگمان]شراب تازه به وسیله میدان الکتریکی با ولتاژ بالا فرآوری شد و شدت میدان الکتریکی را تغییر داد، نتایج درمان نشان داد که برخی تغییرات در شراب chromaticity
[ترجمه گوگل]بورد تازه با استفاده از میدان الکتریکی پالس ولتاژ بالا با شدت میدان الکتریکی تغییر داده شد، نتایج آزمایش نشان داد که برخی تغییرات در رنگ آمیزی شراب
[ترجمه گوگل]بورد تازه با استفاده از میدان الکتریکی پالس ولتاژ بالا با شدت میدان الکتریکی تغییر داده شد، نتایج آزمایش نشان داد که برخی تغییرات در رنگ آمیزی شراب
10. The field concept became increasingly better defined as the relationships between the electric field and other electromagnetic quantities were more clearly specified.
[ترجمه ترگمان]مفهوم میدان به طور فزاینده ای به عنوان روابط بین میدان الکتریکی و دیگر مقادیر الکترومغناطیسی مشخص شد
[ترجمه گوگل]مفهوم میدان به طور فزاینده ای بهتر تعریف شد زیرا ارتباطات بین میدان الکتریکی و دیگر مقادیر الکترومغناطیسی بیشتر مشخص شد
[ترجمه گوگل]مفهوم میدان به طور فزاینده ای بهتر تعریف شد زیرا ارتباطات بین میدان الکتریکی و دیگر مقادیر الکترومغناطیسی بیشتر مشخص شد
11. Since the protein exhibits electrical neutrality at its isoelectric point, it is unable to migrate in an electric field. 16
[ترجمه ترگمان]از آنجا که پروتیین، بی طرفی الکتریکی را در نقطه isoelectric نشان می دهد، قادر به مهاجرت در یک میدان الکتریکی نیست ۱۶
[ترجمه گوگل]از آنجایی که پروتئین بیطرفی الکتریکی را در نقطه ایزوالکتریک اش نشان می دهد، قادر به مهاجرت در میدان الکتریکی نیست 16
[ترجمه گوگل]از آنجایی که پروتئین بیطرفی الکتریکی را در نقطه ایزوالکتریک اش نشان می دهد، قادر به مهاجرت در میدان الکتریکی نیست 16
12. Consequently in a static diamond there are no charged atoms to interact with the electric field of infrared radiation.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه در یک الماس استاتیک، هیچ اتم باردار برای تعامل با میدان الکتریکی اشعه مادون قرمز وجود ندارد
[ترجمه گوگل]در نتیجه در الماس استاتیک هیچ اتم شارژ وجود ندارد که با میدان الکتریکی تابش مادون قرمز تعامل داشته باشد
[ترجمه گوگل]در نتیجه در الماس استاتیک هیچ اتم شارژ وجود ندارد که با میدان الکتریکی تابش مادون قرمز تعامل داشته باشد
13. Last century, the physicist Michael Faraday showed that there is no electric field within a conductor.
[ترجمه ترگمان]در قرن گذشته، مایکل فارادی، فیزیکدان، نشان داد که هیچ میدان الکتریکی در یک هادی وجود ندارد
[ترجمه گوگل]مایکل فارادی، فیزیکدان قرن گذشته، نشان داد که میدان الکتریکی درون یک هادی وجود ندارد
[ترجمه گوگل]مایکل فارادی، فیزیکدان قرن گذشته، نشان داد که میدان الکتریکی درون یک هادی وجود ندارد
14. The ceramic's crystals polarise in one of two alternate states when energised by an electric field.
[ترجمه ترگمان]کریستال های سرامیک در یکی از دو حالت متناوب با استفاده از یک میدان الکتریکی قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]کریستال های سرامیکی در یک حالت دو حالت متناوب قطبی می شوند وقتی که توسط میدان الکتریکی انرژی می گیرند
[ترجمه گوگل]کریستال های سرامیکی در یک حالت دو حالت متناوب قطبی می شوند وقتی که توسط میدان الکتریکی انرژی می گیرند
کلمات دیگر: