کلمه جو
صفحه اصلی

volubility


معنی : روانی، چرب زبانی، تحرک، چرخندگی
معانی دیگر : فرزی

انگلیسی به فارسی

روانی، چرب زبانی، فرزی، چرخندگی، تحرک


انعطاف پذیری، چرخندگی، چرب زبانی، روانی، تحرک


انگلیسی به انگلیسی

• fluency, talkativeness, loquaciousness, garrulousness; condition of being able to turn easily on an axis

مترادف و متضاد

روانی (اسم)
flow, facility, fluency, versatility, freedom, volubility

چرب زبانی (اسم)
unction, flippancy, volubility

تحرک (اسم)
stimulus, locomotion, mobility, volubility

چرخندگی (اسم)
volubility

جملات نمونه

1. Miss Bates's gush of volubility is at last deflected and the visit concluded.
[ترجمه ترگمان]شور و شوق دوشیزه بیتس بالاخره منحرف شد و مهمانی به پایان رسید
[ترجمه گوگل]خانم بیتس در حال حاضر در حال انحطاط است و دیدار به پایان رسید

2. Have money all volubility, wait for me to scoop up enough I fall again.
[ترجمه ترگمان]چقدر زر زر می کنی، صبر کن تا من به اندازه کافی بزرگ شم که دوباره بیفتم
[ترجمه گوگل]پول تمام وفاداری داشته باشید، منتظر بمانید تا به اندازه کافی شلاق بزنم و دوباره سقوط کنم

3. George rattled on with a volubility which surprised himself.
[ترجمه ترگمان]جورج با لحنی پر سر و صدا که خود را متعجب می ساخت ادامه داد:
[ترجمه گوگل]جورج با غلطتی که خودش را شگفت زده کرد

4. Among them was Christopher Hitchens, the Washington-based writer, a figure of magnetic charm and great volubility.
[ترجمه ترگمان]در بین آن ها کریستوفر Hitchens، نویسنده مستقر در واشنگتن، شخصیت جاذبه مغناطیسی و چرب زبانی بزرگ بود
[ترجمه گوگل]در میان آنها کریستوفر هیتچنز، نویسنده مبتنی بر واشنگتن، یک شکل از جذابیت مغناطیسی و انعطاف پذیری بزرگ بود

5. This sharp vivacity of soul, and the supple and restless volubility attending it, disturb our negotiations.
[ترجمه ترگمان]این نشاط و نشاط روح، و چرب زبانی و چرب زبانی او، مذاکرات ما را به هم زد
[ترجمه گوگل]این زرق و برق آشکار روح و غفلت و ناپاکی که در آن حضور دارد، مذاکرات ما را مختل می کند

پیشنهاد کاربران

پرحرفی، وراجی

حرافی ( وراجی )


کلمات دیگر: