کلمه جو
صفحه اصلی

lock away


در جای قفل شده یا امن نگهداری کردن

انگلیسی به انگلیسی

• lock up in a hidden or secure place, shut up, shut away

جملات نمونه

1. The jewels were locked away inside the safe.
[ترجمه ترگمان]جواهرات در گاوصندوق قفل بود
[ترجمه گوگل]جواهرات در داخل امن قفل شده بودند

2. He carefully locked away the records in a filing cabinet.
[ترجمه ترگمان]او صفحه های بایگانی را با دقت قفل کرد
[ترجمه گوگل]او با دقت پرونده ها را در یک کابینه پرونده قفل کرد

3. Scum like that should be locked away!
[ترجمه ترگمان]!! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !
[ترجمه گوگل]کلاهبرداری مثل این باید قفل شود!

4. The family jewels are locked away in a safe.
[ترجمه ترگمان]جواهرات خانواده در امان است
[ترجمه گوگل]جواهرات خانواده در ایمن قفل شده اند

5. He has locked away the jewels in the safe.
[ترجمه ترگمان]جواهرات را در گاوصندوق زندانی کرده است
[ترجمه گوگل]او جواهرات را در ایمن قفل کرده است

6. The waste is safely locked away until it is no longer radioactive.
[ترجمه ترگمان]زباله به طور ایمن قفل می شود تا زمانی که دیگر رادیو اکتیو نباشد
[ترجمه گوگل]زباله به طور ایمن قفل شده تا زمانی که دیگر رادیواکتیو نیست

7. Keep your valuables locked away so as not to put temptation in the way of thieves.
[ترجمه ترگمان]اشیا گران بها را از خود دور نگه دارید تا وسوسه نکنید که در راه دزدها وسوسه کنید
[ترجمه گوگل]اشیای قیمتی خود را قفل کنید تا وسوسه دزدان را نداشته باشید

8. He had even locked away all the videos of his previous exploits.
[ترجمه ترگمان]حتی تمام فیلم های of سابقش را هم قفل کرده بود
[ترجمه گوگل]او حتی تمام فیلم های سوء استفاده قبلی اش را قفل کرده بود

9. The prisoner is securely locked away.
[ترجمه ترگمان]زندانی محکم بسته شده است
[ترجمه گوگل]زندانی ایمن قفل شده است

10. All the valuables were safely locked away.
[ترجمه ترگمان]همه اشیا گران بها بسته بودند
[ترجمه گوگل]تمام اشیاء با ارزش به راحتی قفل شده است دور

11. That man's a menace to society . He should be locked away.
[ترجمه ترگمان]این مرد تهدیدی برای جامعه محسوب می شود او باید در را قفل کرده باشد
[ترجمه گوگل]این مرد یک تهدید به جامعه است او باید دور شود

12. That habitual criminal has been locked away.
[ترجمه ترگمان] اون مجرم عادی زندانی بوده
[ترجمه گوگل]این جنایتکار معمولی قفل شده است

13. We mustn't keep it locked away in the closet lest it turn to dust.
[ترجمه ترگمان]ما نباید آن را در کمد زندانی نگه داریم تا مبادا به خاک تبدیل شود
[ترجمه گوگل]ما نباید آن را در گنجه قفل نگه داریم تا به گرد و غبار تبدیل شود

14. She says it make her mad that they should be locked away and left to starve.
[ترجمه ترگمان]او می گوید که او را دیوانه می کند که در را قفل کنند و از گرسنگی بمیرند
[ترجمه گوگل]او می گوید که آن را دیوانه می کند که باید آنها را قفل کرده و به گرسنگی برسند

15. They were, however, quite emphatic that there are large quantities of plant nutrients locked away in the soil structure.
[ترجمه ترگمان]با این حال، آن ها کاملا موکد بودند که مقادیر زیادی مواد مغذی گیاهی در ساختار خاک وجود دارد
[ترجمه گوگل]با این حال، آنها کاملا معتقد بودند که مقدار زیادی مواد مغذی گیاهی در ساختار خاک قفل شده است

پیشنهاد کاربران

زندانی شده

در جای امنی نگهداری کردن، در جای امنی محبوس کردن

دور شدن از مردم جهت درس خوندن یا انجام کاری، محدود یا محبوس کردن خود جهت مطالعه یا انجام کاری

زندانی کردن، به زندان انداختن
If the judge locks you away, I promise to visit you in jail


کلمات دیگر: