1. i had a hunch that she would not come
شستم خبردار شد که نخواهد آمد.
2. ahmad often acted on a hunch
احمد خیلی از روی حدس و گمان عمل می کرد.
3. I have a hunch that Jane likes me.
[ترجمه ترگمان]من یه حسی دارم که \"جین\" از من خوشش میاد
[ترجمه گوگل]من یک هانت را دارم که جین مرا دوست دارد
4. I had a hunch that Susan and I would work well together.
[ترجمه ترگمان]احساس می کردم که من و سوزان با هم کار می کنیم
[ترجمه گوگل]من سعی کردم که سوزان و من هم با هم کار کنند
5. I had a hunch that something like this would happen.
[ترجمه ترگمان]من یه حسی داشتم که همچین چیزی اتفاق می افته
[ترجمه گوگل]من تا به حال hunch که چیزی شبیه به این اتفاق می افتد
6. I have a hunch that he didn't really want to go.
[ترجمه ترگمان]من حدس می زنم که اون واقعا نمی خواست بره
[ترجمه گوگل]من یک هانت را داشتم که واقعا نمی خواست برود
7. I had a hunch that she was not telling the truth.
[ترجمه ترگمان]من حدس می زدم که اون حقیقت رو نمیگه
[ترجمه گوگل]من تا به حال hunch که او حقیقت را نمی گویند
8. He had to hunch over the steering wheel to see anything.
[ترجمه ترگمان]او مجبور بود فرمان را روی فرمان خم کند تا چیزی ببیند
[ترجمه گوگل]او مجبور شد برای دیدن هر چیزی از فرمان استفاده کند
9. I saw her hunch across the street and was lost in a crowd.
[ترجمه ترگمان]او را دیدم که از خیابان گذشت و در میان جمعیت گم شد
[ترجمه گوگل]من از دیدن او در خیابان دیدم و در یک جمعیت گم شدم
10. Acting on a hunch, I waited outside her house to see if she went out.
[ترجمه ترگمان]با حدس و تردید بیرون خانه او منتظر شدم تا ببینم بیرون رفته است یا نه
[ترجمه گوگل]در حالی که در حال کار بر روی یک صندلی بودم، منتظر بودم که بیرون خانه اش ببیند که آیا او بیرون رفت
11. It seemed that the doctor's hunch had been right.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که حدس دکتر درست بوده
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که دکتر پانک درست کرده بود
12. I had a hunch you'd be back.
[ترجمه ترگمان]حدس می زدم که بر می گردی
[ترجمه گوگل]من تا به حال یک hunch شما می خواهم بازگشت
13. I phoned on a hunch to ask if they had any work for me.
[ترجمه ترگمان]به a زنگ زدم تا بپرسم آیا آن ها برای من کار دارند یا نه
[ترجمه گوگل]من با یک تماس تلفنی تماس گرفتم تا بپرسم آیا آنها برای من کار می کنند
14. Stand up straight and don't hunch your back.
[ترجمه ترگمان]صاف بایستید و به پشت خود فشار نیاورید
[ترجمه گوگل]پای راست بمانید و پشت خود را نزنید
15. My hunch is that she's his mother.
[ترجمه ترگمان]حدس من این است که او مادرش است
[ترجمه گوگل]هانک من این است که او مادرش است