(امریکا - عامیانه) پشت صفحه ی گرامافون (و غیره)، بخش ثانوی (و کم اهمیت تر) هرچیز، پشت هرچیز، پشت هرچیز the flip side of this matter جنبهی معکوس این قضیه
flip side
(امریکا - عامیانه) پشت صفحه ی گرامافون (و غیره)، بخش ثانوی (و کم اهمیت تر) هرچیز، پشت هرچیز، پشت هرچیز the flip side of this matter جنبهی معکوس این قضیه
انگلیسی به فارسی
(آمریکا - عامیانه) پشت صفحهی گرامافون (و غیره)، بخش ثانوی (و کم اهمیتتر) هرچیز، پشت هرچیز
تلنگر سمت
انگلیسی به انگلیسی
• other side, reverse side (of a coin, record, etc.)
the flip side of a gramophone record is the side that does not have the main song on it; an informal expression.
the flip side of an argument, idea, situation, and so on is a less well known or less popular aspect of it; an informal expression.
the flip side of a gramophone record is the side that does not have the main song on it; an informal expression.
the flip side of an argument, idea, situation, and so on is a less well known or less popular aspect of it; an informal expression.
اسم ( noun )
• (1) تعریف: (informal) the opposite, usu. less important, side of a phonograph record.
• (2) تعریف: an opposite or contrasting quality or aspect.
- The flip side of his courage is his foolishness.
[ترجمه مینا] جنبه دیگر شجاعت، حماقت است
[ترجمه ترگمان] جنبه مثبتش این است که حماقت او ابلهی بیش نیست[ترجمه گوگل] طرف تلنگر شجاعتش احمق بودن است
مترادف و متضاد
opposite side
Synonyms: B-side, B-side, back, contraposition, converse, inverse, obverse, opposite side, other side, other side of the coin, other side of the fence, reverse side, the other side of the picture
جملات نمونه
1. The trade deficit is the flip side of a rapidly expanding economy.
[ترجمه پیمان] کسری تجاری طرف نادیده ی یک اقتصاد سریعا در حال رشد است
[ترجمه امیر] کسری تجاری جنبه منفی یک اقتصاد سریعا در حال رشد است.
[ترجمه ترگمان]کسری تجاری طرف دیگر اقتصاد در حال توسعه است[ترجمه گوگل]کسری تجاری از طرف یک اقتصاد سریع در حال رشد است
2. The flip side of the treatment is that it can make patients feel very tired.
[ترجمه امیر] جنبه مفنی ( این ) درمان این است که ممکن است باعث شود بیماران احساس خستگی کنند.
[ترجمه ترگمان]جنبه دیگر درمان این است که باعث می شود بیماران احساس خستگی کنند[ترجمه گوگل]طرف تلنگر درمان این است که می تواند بیماران را بسیار خسته کند
3. We're now starting to see the flip side of the government's economic policy.
[ترجمه ترگمان]اکنون ما شروع می کنیم که جنبه دیگر سیاست اقتصادی دولت را ببینیم
[ترجمه گوگل]ما در حال حاضر شروع به مشاهده تلنگر سیاست های اقتصادی دولت است
[ترجمه گوگل]ما در حال حاضر شروع به مشاهده تلنگر سیاست های اقتصادی دولت است
4. But the flip side of that effectiveness is quite clear when things go wrong.
[ترجمه ترگمان]اما جنبه دیگر آن اثربخشی زمانی کاملا روشن است که همه چیز غلط از آب در می آید
[ترجمه گوگل]اما طرف مقابل این اثربخشی کاملا واضح است که همه چیز اشتباه است
[ترجمه گوگل]اما طرف مقابل این اثربخشی کاملا واضح است که همه چیز اشتباه است
5. The flip side of virtue is pride.
[ترجمه ترگمان]جنبه دیگر فضیلت غرور است
[ترجمه گوگل]طرف مقابل فضیلت، افتخار است
[ترجمه گوگل]طرف مقابل فضیلت، افتخار است
6. But there is also the flip side of the coin.
[ترجمه ترگمان]اما طرف دیگر سکه هم هست
[ترجمه گوگل]اما طرف تلنگر سکه نیز وجود دارد
[ترجمه گوگل]اما طرف تلنگر سکه نیز وجود دارد
7. But there was a flip side to the coin.
[ترجمه ترگمان] اما یه طرفش سکه بود
[ترجمه گوگل]اما یک سکه به سمت سکه وجود داشت
[ترجمه گوگل]اما یک سکه به سمت سکه وجود داشت
8. The flip side is also true: if budgets showed the cross-departmental impact, governments might invest more in prevention.
[ترجمه ترگمان]این جنبه همچنین صحیح است: اگر بودجه تاثیر متقابل بین دپارتمانی را نشان دهد، دولت ها ممکن است بیشتر در پیش گیری سرمایه گذاری کنند
[ترجمه گوگل]طرف تلنگر نیز درست است: اگر بودجه نشان داد که تاثیر متقابل بخش دولتی، ممکن است بیشتر در پیشگیری بیشتر سرمایه گذاری کند
[ترجمه گوگل]طرف تلنگر نیز درست است: اگر بودجه نشان داد که تاثیر متقابل بخش دولتی، ممکن است بیشتر در پیشگیری بیشتر سرمایه گذاری کند
9. On the flip side is the Hong Kong flag, also red but with five leaves forming a star.
[ترجمه ترگمان]در طرف دیگر، پرچم هنگ کنگ نیز قرمز است اما با پنج برگ، یک ستاره تشکیل می دهد
[ترجمه گوگل]در سمت چپ پرچم هنگ کنگ نیز قرمز است اما با پنج برگ تشکیل یک ستاره
[ترجمه گوگل]در سمت چپ پرچم هنگ کنگ نیز قرمز است اما با پنج برگ تشکیل یک ستاره
10. The Baker-Donaher family were the flip side of the Wilkins of Reading: different hemispheres, different social class.
[ترجمه ترگمان]خانواده بیکر - Donaher در سمت دیگر of of بودند: دو نیم کره مختلف، یک طبقه اجتماعی متفاوت
[ترجمه گوگل]خانواده Baker-Donaher از طرف تلنگر Wilkins of Reading بود: نیمکره های مختلف، کلاس های مختلف اجتماعی
[ترجمه گوگل]خانواده Baker-Donaher از طرف تلنگر Wilkins of Reading بود: نیمکره های مختلف، کلاس های مختلف اجتماعی
11. On the flip side of partnerships, Gates talked about Microsoft's competition.
[ترجمه ترگمان]در طرف دیگر، گیتس درباره رقابت مایکروسافت صحبت کرد
[ترجمه گوگل]گیتس در کنار همکاری های شرکت مایکروسافت در مورد رقابت های مایکروسافت صحبت کرد
[ترجمه گوگل]گیتس در کنار همکاری های شرکت مایکروسافت در مورد رقابت های مایکروسافت صحبت کرد
12. It did sound very much like the flip side to Mrs Richards' story.
[ترجمه ترگمان]این حرف خیلی شبیه به طرف دیگر داستان خانم ریچارد به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]این موضوع بسیار شبیه به داستان تلخ داستان ریچاردز بود
[ترجمه گوگل]این موضوع بسیار شبیه به داستان تلخ داستان ریچاردز بود
13. There was a flip side to this drug problem as well.
[ترجمه ترگمان]یک طرف دیگر هم برای این مشکل مواد مخدر وجود داشت
[ترجمه گوگل]این مشکل مواد مخدر نیز وجود دارد
[ترجمه گوگل]این مشکل مواد مخدر نیز وجود دارد
14. But the good news is the flip side of the bad: every change creates new needs.
[ترجمه ترگمان]اما خبر خوب جنبه بدی دارد: هر تغییر نیازهای جدیدی را ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]اما خبر خوب طرف مقابل بد است: هر تغییری نیازهای جدیدی را ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]اما خبر خوب طرف مقابل بد است: هر تغییری نیازهای جدیدی را ایجاد می کند
the flip side of this matter
جنبهی معکوس این قضیه
پیشنهاد کاربران
اثرات بد - اثرات منفی
معنی گرفته شده از دیکشنری آنلاین Longman :
the bad effects of something that also has good effects
معنی گرفته شده از دیکشنری آنلاین Merriam - Webster :
a reverse or opposite side, aspect, or result
معنی گرفته شده از دیکشنری آنلاین MACMILLAN :
the negative aspects of an idea, plan, or situation
معنی گرفته شده از دیکشنری آنلاین Cambridge :
the opposite, less good, or less popular side of something
معنی گرفته شده از دیکشنری آنلاین Longman :
the bad effects of something that also has good effects
معنی گرفته شده از دیکشنری آنلاین Merriam - Webster :
a reverse or opposite side, aspect, or result
معنی گرفته شده از دیکشنری آنلاین MACMILLAN :
the negative aspects of an idea, plan, or situation
معنی گرفته شده از دیکشنری آنلاین Cambridge :
the opposite, less good, or less popular side of something
روی دیگر سکه
پشت سکّه
وجه دیگر
the opposite, less good, or less popular side of something
روی دیگر سکه - وجه دیگر
روی دیگر سکه - وجه دیگر
کلمات دیگر: