کلمه جو
صفحه اصلی

sightseeing


معنی : سیر، تماشا، دیدار مناظر جالب
معانی دیگر : تماشای دیدنی ها(ی محل)، بازدید از جاهای دیدنی، گردش و بازدید وابسته به تماشای جاهای دیدنی، گردشی، دیدن مناظر، دیدار مناظر جالب شهر وغیره، تماشا

انگلیسی به فارسی

تماشای دیدنی‌ها(ی محل)، بازدید از جاهای دیدنی، گردش و بازدید وابسته به تماشای جاهای دیدنی، گردشی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the act or pastime of visiting and viewing various places of interest; touring.
صفت ( adjective )
مشتقات: sightseer (n.)
• : تعریف: pertaining to, engaged in, or used for seeing sights.

- a busy sightseeing schedule
[ترجمه Mohamad] تماشا ی مناظر زیبا درکل تماشا
[ترجمه ترگمان] برنامه شلوغ تماشا
[ترجمه گوگل] یک برنامه دیدنی مشغول است

• act of traveling about and visiting tourist attractions
for the purpose of touring; involved in visiting tourist attractions
if you go sightseeing, you travel around visiting the interesting places that tourists usually visit.

مترادف و متضاد

سیر (اسم)
development, process, go, movement, motion, travel, excursion, passage, walk, promenade, tour, garlic, sightseeing

تماشا (اسم)
sight, observation, spectacle, viewing, sightseeing

دیدار مناظر جالب (اسم)
sightseeing

جملات نمونه

1. a sightseeing bus
اتوبوس گردشی

2. Sightseeing is best done either by tour bus or by bicycles.
[ترجمه Reyhaneh🌼🌼💕💕] بهتر است گشت و گذار با تور اتوبوس یا با دوچرخه انجام شود
[ترجمه میثم نبی پور] بهترین گشت و گذار یا با اتوبوس تور و یا با دوچرخه انجام می شود.
[ترجمه Reyhaneh] 2. گشت و گذار بهتر است یا با اتوبوس، تور یا با دوچرخه انجام شود
[ترجمه ترگمان]sightseeing بهترین کار را با اتوبوس تور و یا با دوچرخه انجام می دهد
[ترجمه گوگل]گشت و گذار بهتر است با اتوبوس تور یا دوچرخه انجام شود

3. Is there a sightseeing bus tour?
[ترجمه پارمیس] آیا اینجا اتوبوس تور گردشگری وجود دارد؟
[ترجمه میثم نبی پور] آیا اینجا اتوبوس تور گردشگری دارد؟ آیا در اینجا اتوبوس تور گردشگری هست؟
[ترجمه ترگمان]تور تفریحی اتوبوس هست؟
[ترجمه گوگل]آیا یک تور اتوبوس گشت و گذار وجود دارد؟

4. A bus took us on a sightseeing tour of the city.
[ترجمه ترگمان]یک اتوبوس ما را به گردش نمایشی از شهر برد
[ترجمه گوگل]یک اتوبوس ما را در یک تور گشت و گذار از شهر در بر گرفت

5. We did some sightseeing in the morning.
[ترجمه Jamshid Sadegh] ما در طول صبح از بعضی از نقاط دیدنی بازدید کردیم.
[ترجمه ترگمان] صبح یه کم گردش کردیم
[ترجمه گوگل]ما برخی از دیدارهای روزانه را صبح کردیم

6. Do you have any sightseeing bus tours?
[ترجمه ترگمان]تور اتوبوس sightseeing داری؟
[ترجمه گوگل]آیا شما تورهای اتوبوس گشت و گذار دارید؟

7. Are there any sightseeing bus tours?
[ترجمه ترگمان]یه تور تفریحی تو اتوبوس هست؟
[ترجمه گوگل]آیا تورهای اتوبوس گشت و گذار وجود دارد؟

8. I spent most of my time sightseeing.
[ترجمه HERMIONE] من بیشتر وقت خود را صرف گردش کردم.
[ترجمه ترگمان]بیشتر وقتم را به گردش بردم
[ترجمه گوگل]من اغلب وقتهای گشت و گذار را صرف کردم

9. There was no time to go sightseeing in Rome.
[ترجمه Soroush] زمانی برای سفر کردن به رم وجود نداشت
[ترجمه Yahya] زمانی برای گشت و گذار در رم وجود نداشت.
[ترجمه ترگمان]وقت رفتن به رم نبود
[ترجمه گوگل]هیچ وقت برای دیدن گشت و گذار در رم وجود نداشت

10. We crammed in as much sightseeing as possible during our stay in New York.
[ترجمه ترگمان]در مدت اقامت ما در نیویورک تا آنجا که امکان داشت، تا آنجا که امکان داشت، جا به جا شدیم
[ترجمه گوگل]ما در حین اقامت ما در نیویورک در جاهایی که ممکن است به عنوان جاذبه های گردشگری مورد استفاده قرار گیریم

11. I spent the morning doing some sightseeing.
[ترجمه ترگمان] من صبح ها رو گردش می کردم
[ترجمه گوگل]من صبح را در حال انجام برخی از گشت و گذار سپری کردم

12. A sightseeing tour of the city is included to help you get your bearings.
[ترجمه ترگمان]یک تور تماشا از شهر برای کمک به شما برای رسیدن به موقعیت خود در نظر گرفته شده است
[ترجمه گوگل]تور گشت و گذار از شهر گنجانده شده است تا به شما کمک کند تا یاتاقان خود را بدست آورید

13. She swam and sunbathed, went sightseeing and relaxed.
[ترجمه alireza] اوشنا کرد حمام افتاب گرفت ، به گردش رفت و آرامش پیدا کرد
[ترجمه ترگمان]شنا کرد و شنا کرد، به گردش رفت و آرام گرفت
[ترجمه گوگل]او شنا کرد و سرگردان شد، به گشت و گذار رفت و آرام شد

14. We packed a lot of sightseeing into two weeks.
[ترجمه ترگمان] دو هفته بود که رفتیم گردش
[ترجمه گوگل]ما دو هفته به دیدارهای مختلف سفر کردیم

15. It's too hot to go sightseeing.
[ترجمه ترگمان]رفتن به گردش هوا خیلی گرمه
[ترجمه گوگل]برای دیدن گشت و گذار خیلی داغ است

a sightseeing bus

اتوبوس گردشی


پیشنهاد کاربران

مکان های دیدنی

Nown
Sightseeing means visiting interesting places of a city
بازدید ( از مکان های دیدنی شهر )
کانون زبان ایران

مناظر دیدنی

To visit some famous place

تماشا ، دیدار ، نگاهی به مناظر زیبا و جالب

دیدار

بازدید از مکان های معروف به ویژه در غالب یک توریست

Sightseeing means visiting interesting places of a city

باز دید از اماکن

باز دید از مکانی دیدنی و عموما با لذت و خوشحالی را sightseeing می نامند

بازدید از مکانهای دیدنی

بازدید

means visiting interesting places of a city

بازدید از هرچیزی

Visiting interesting places of a city

ســِیر

بازدید از یک مکان جالب

جاذبه های گردشگری

گردش

گردشگری

دیدار از مناظر زیبا.

دیدن مناظر

دیدنی

Go as a tourist to look at interesting buildings and places

گل کشت

Visiting intreresting placec of a city

معنی: گردش، بازدید، تماشا، دیدن جاهای دیدنی و گردشگری

دیدار از اماکن دیدنی و گردشگری زیبا و دلنشین

بازدید، گردش

معنی دیدار از اماکن دیدنی و تماشایی
تعریف:
Visiting intresting plase of a sity

مثال:A bus took us on a sightseeing tour of the city.
معنی:
یک اتوبوس ما را به گردش نمایشی از شهر برد.



جا های دیدنی

Sightseeing mines visit
یعنی
گردش ، دیدار ، بازدید از یه مکان

سیر و سیاحت

تماشا کردن جاهای دیدن

۱. وقتی ( خصوصا به عنوان یک توریست ) مکان های تماشایی یا بلند آوازه و معروف را مشاهده میکنید و در آنجا به گشت و گذار می پردازید .
۲. تور

تماشا


کلمات دیگر: