کلمه جو
صفحه اصلی

sitting duck


(امریکا - عامیانه) در معرض خطر، آسیب پذیر، زود آسیب، هدف بی دفاع واسان جهت حمله وانقاد

انگلیسی به فارسی

هدف بی دفاع واسان (جهت حمله وانقاد)


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: an especially vulnerable person or thing; easy target.

- That skinny little boy walking all alone is a sitting duck for those bullies.
[ترجمه ترگمان] اون پسر لاغر مردنی تنها راه میره یه اردک برای اون قلدرها هست
[ترجمه گوگل] این پسر کوچک لاغر تنها راه رفتن یک اردک نشسته برای آن گرگ ها است

• target (hunting)

مترادف و متضاد

easy target


Synonyms: babe in the woods, dead duck, dead meat, easy pickings, easy victim, lamb, pushover, sinecure, soft touch, toast, vulnerable


جملات نمونه

1. Nancy knew she'd be a sitting duck when she raised the trap door.
[ترجمه ترگمان]نانسی می دانست که وقتی در تله را بلند می کند، او یک اردک نشسته خواهد بود
[ترجمه گوگل]نانسی می دانست که او وقتی اردک کشید، یک اردک نشسته بود

2. Without the gun, I'm a sitting duck for any terrorist.
[ترجمه محمد نعمت دار] من یک طعمه برای تروریست ها هستم
[ترجمه ترگمان]بدون اسلحه، من برای هر تروریست، یه اردک نشستم
[ترجمه گوگل]بدون تفنگ، من یک اردک نشسته برای هر تروریست هستم

3. Without my gun, I'm a sitting duck for any terrorist.
[ترجمه ترگمان]بدون اسلحه من، من برای هر تروریست، یه اردک نشستم
[ترجمه گوگل]بدون تفنگ من، من یک اردک نشسته برای هر تروریست هستم

4. This makes the whole colony a sitting duck for a man with a gun.
[ترجمه ترگمان]این باعث میشه کل این مستعمره رو برای یه مرد با اسلحه احاطه کرده باشه
[ترجمه گوگل]این باعث می شود کل کلنی یک اردک نشسته برای یک مرد با تفنگ

5. Being left in front, Morley Street looked a sitting duck approaching the line but scrambled home.
[ترجمه ترگمان]در حالی که به سمت چپ و راست می رفت، خیابان Morley به یک اردک نشسته بود که به صف نزدیک می شد، اما به سوی خانه به راه افتاد
[ترجمه گوگل]در سمت چپ در جلو، مورلی خیابان یک اردک نشسته نزدیک خط را نگاه کرد، اما خانه را سقوط کرد

6. She was a sitting duck out here all by herself!
[ترجمه ترگمان]خودش تک و تنها اینجا نشسته بود!
[ترجمه گوگل]او یک اردک نشسته بود و همه جا خودش بود!

7. The president's comments on taxes made him a sitting duck to critics.
[ترجمه ترگمان]نظرات رئیس جمهور در مورد مالیات او را تبدیل به یک اردک در حال نشستن به منتقدان کرد
[ترجمه گوگل]نظرات رئیس جمهور در مورد مالیات او را به اردک نشسته به منتقدان

8. I feel like a sitting duck for crime working the night shift at the convenience store.
[ترجمه ترگمان]من احساس می کنم یه اردک نشسته برای کار و شیفت شب تو فروشگاه
[ترجمه گوگل]من احساس می کنم یک اردک نشسته برای جرم و جنایت کار تغییر شب در فروشگاه راحتی است

9. You're a sitting duck if you stand outside during a tornado.
[ترجمه ترگمان]اگر در حین یک گردباد در بیرون بایستید، تو یک اردک نشسته ای
[ترجمه گوگل]اگر در طول یک گردباد بیرون بیایید یک اردک نشسته ای

10. What do you think I am A sitting duck?
[ترجمه ترگمان]فکر می کنی من یه اردک هستم؟
[ترجمه گوگل]فکر میکنی من یک اردک نشسته ای؟

11. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!

12. The prancing horse was a sitting duck.
[ترجمه ترگمان]اسب prancing اردک نشسته بود
[ترجمه گوگل]اسب فراری یک اردک نشسته بود

13. Picked up by searchlights, she was a sitting duck to the enemy guns.
[ترجمه ترگمان]searchlights را روشن Picked، او یک اردک نشسته بود و به طرف توپ های دشمن می رفت
[ترجمه گوگل]او به وسیله ی پروانه ها برداشت، او یک اردک نشسته به اسلحه دشمن بود

14. The wealthy widow is a sitting duck for a confidence man.
[ترجمه ترگمان] بیوه ثروتمند، مثل یه آدم بااعتماد به نفس نشسته
[ترجمه گوگل]بیوه ثروتمند یک اردک نشسته برای یک مرد اعتماد به نفس است

15. Out in the open, the hunter is a sitting duck for unseen wild animals.
[ترجمه ترگمان]شکارچی در فضای باز، یک اردک نشسته برای حیوانات وحشی نامرئی است
[ترجمه گوگل]در خارج از خانه، شکارچی یک اردک نشسته برای حیوانات وحشی بی نظیر است

پیشنهاد کاربران

لقمه چرب و نرم و خیلی مَلَس برای آسیب پذیر بودن

Love to attack

هدف متحرک

a person or thing with no protection against an attack or other source of danger.
مثلل مرغ پر و بال بسته بی دفاع و آسیب پذیر


کلمات دیگر: