1. at the outset
در آغاز
2. Certain problems were apparent from the outset.
[ترجمه ترگمان]برخی مشکلات از ابتدا آشکار بودند
[ترجمه گوگل]برخی از مشکلات از ابتدا آشکار شد
3. I warned you at the outset not to trust him, and you wouldn't listen to me.
[ترجمه ترگمان]من در آغاز به تو اخطار کرده بودم که به او اعتماد نکنم و تو به حرفم گوش نمی کردی
[ترجمه گوگل]من از ابتدا به شما هشدار دادم که به او اعتماد نکنم و به من گوش ندهید
4. You made a mistake at the outset.
[ترجمه ترگمان]تو در آغاز اشتباه کردی
[ترجمه گوگل]شما ابتدا اشتباه کردید
5. Decide at the outset what kind of learning programme you want to follow.
[ترجمه ترگمان]در ابتدا تصمیم بگیرید چه نوع برنامه ای را می خواهید دنبال کنید
[ترجمه گوگل]در ابتدا تصمیم بگیرید که چه نوع برنامه یادگیری را دنبال کنید
6. At the outset of her career she was full of optimism but not now.
[ترجمه ترگمان]در آغاز کارش پر از خوش بینی شده بود، اما نه حالا
[ترجمه گوگل]در ابتدای حرفه او او پر از خوش بینی بود، اما نه در حال حاضر
7. It was clear from the outset that there were going to be problems.
[ترجمه ترگمان]از ابتدا مشخص بود که مشکلاتی وجود دارد
[ترجمه گوگل]از همان ابتدا روشن بود که مشکلی وجود دارد
8. If at the outset I brave, ending is different.
[ترجمه ترگمان]اگر در ابتدا من شجاع بودم، پایانی متفاوت بود
[ترجمه گوگل]اگر در ابتدا شجاع باشم، پایان دادن به دیگران متفاوت است
9. From the outset it was clear that he was guilty.
[ترجمه ترگمان]از آغاز امر واضح بود که او گناهکار است
[ترجمه گوگل]از همان ابتدا روشن شد که او مجرم است
10. A little forward planning at the outset can save you a lot of expense.
[ترجمه ترگمان]برنامه ریزی کمی پیش رو در آغاز می تواند شما را به هزینه زیادی پس انداز کند
[ترجمه گوگل]برنامه ریزی پیشین کمی در ابتدا می تواند هزینه زیادی را صرفه جویی کند
11. I told him at/from the outset I wasn't interested.
[ترجمه ترگمان]از همان ابتدا به او گفتم که علاقه ای ندارم
[ترجمه گوگل]من به او گفتم / از ابتدا من علاقه مند نبودم
12. The novel fascinates the reader from the outset.
[ترجمه ترگمان]این رمان خواننده را از ابتدا جذب می کند
[ترجمه گوگل]رمان از ابتدا خواننده را جذاب می کند
13. From the outset he had put his trust in me, the son of his old friend.
[ترجمه ترگمان]از آغاز آغاز اعتماد او به من، پسر دوست قدیمیش، اعتماد او را به من جلب کرده بود
[ترجمه گوگل]از ابتدا او اعتماد خود را به من، پسر دوست قدیمی خود گذاشته بود
14. Technical problems dogged our trip from the outset.
[ترجمه ترگمان]مشکلات فنی از ابتدا در سفر ما بود
[ترجمه گوگل]مشکلات فنی از سفر آغاز سفر ما بود
15. Almost from the outset, the extravaganza was beset with difficulties.
[ترجمه ترگمان]تقریبا از همان آغاز، نمایش پر زرق و برق به ستوه آمده بود
[ترجمه گوگل]تقریبا از همان ابتدا، عجیب و غریب با مشکلات مواجه شد