1. People in orison for the first time chafed under the limitation of their freedom.
[ترجمه ترگمان]مردم در orison برای اولین بار تحت محدودیت آزادی خود از هوش رفتند
[ترجمه گوگل]افرادی که در ابتدا برای اولین بار تحت محدودیت آزادی خود قرار گرفتند
2. We at five underneath orison of wreaths.
[ترجمه ترگمان] ما پنج تا از اون orison رو گرفتیم
[ترجمه گوگل]ما در پنج سالن زیر گلدان ها
3. In 1827 this characteristic orison had disappeared from the wall under a triple coating of daubing paint.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۸۲۷ این خصیصه از دیوار زیر یک لایه رنگ رنگ ناپدید شده بود
[ترجمه گوگل]در سال 1827 این ناحیه مشخص از دیوار تحت پوشش سهبعدی رنگ پاشیدگی ناپدید شد
4. Success author Orison Swett Marden once wrote, the first part of success is get-to-it-ivness.
[ترجمه ترگمان]orison Swett Marden، نویسنده موفقیت، زمانی نوشت که اولین بخش موفقیت به دست آمد
[ترجمه گوگل]نویسنده موفق Orison Swett Marden یک بار نوشت، بخش اول موفقیت، به دست گرفتن آن است
5. Today I see a meteor row from the sky, I shut hurriedly up the eye, matching to rise the hands orison .
[ترجمه ترگمان]امروز یک شهاب آسمانی می بینم که از آسمان می گذرند و با عجله چشمانم را می بندم و با هم زیر و رو می کنم
[ترجمه گوگل]امروز من یک ردیف شهاب سنگ از آسمان را می بینم، به سرعت به چشم خیره می شوم، مطابقت می کنم تا دست ها را بالا ببرم
6. I once had several 100 degrees to pray, having you in each orison.
[ترجمه ترگمان]من یک بار چند صد درجه برای دعا کردن داشتم که شما را زیر هم دفن کرده بودم
[ترجمه گوگل]من یک بار تا چند 100 درجه برای دعا، داشتن شما را در هر orison
7. But this was too heavy to press of I almost breathe heavily not to annoy, I am unique now can make of is an orison, because I don't want to deviate from anyone.
[ترجمه ترگمان]اما این برای فشار آوردن به من انقدر سنگین بود که نمی توانستم به سختی نفس بکشم، نه اینکه آزرده شوم، حالا می توانم یکی از آن ها بشوم، چون نمی خواهم از کسی منحرف شوم
[ترجمه گوگل]اما این خیلی سنگین بود که من تقریبا نفس میکشیدم تا آزارم ندهد من اکنون منحصر به فرد هستم که میتوانم از آن استفاده کنم یا نه، زیرا من نمیخواهم از هرکسی کنار بیایم
8. And in him walk behind of day every day distracted, an orison of time he can be peaceful to return.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]و در او روزی روزگاری از هر روز پریشان می شود، یک دوران زمانی او می تواند صلح آمیز برای بازگشت
9. We must consummate the infrastructure, strengthen the foundation management, put human first, and guarantee comprehensively safe orison.
[ترجمه ترگمان]ما باید زیرساخت را کامل کنیم، مدیریت بنیاد را تقویت کنیم، اول انسان را قرار دهیم، و امنیت کامل را تضمین کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید زیرساخت ها را تقویت کنیم، مدیریت بنیاد را تقویت کنیم، ابتدا انسان بسازیم و به طور جامع ایمن تضمین کنیم
10. Shopkeeper none of waiter in the Inn dares to tamper in additional people's commerce, the orison hurries solution problem and hammer to convey these 2 sons to hike a human momentous!
[ترجمه ترگمان]در حالی که هیچ یک از پیشخدمتی در مسافرخانه جرات مداخله در تجارت افراد اضافی را ندارد، orison با عجله با مشکل حل مشکل مواجه است و چکش را برای انتقال این دو پسر به سمت یک انسان مهم انسانی سوق می دهد
[ترجمه گوگل]بازرگان هیچ کدام از پیشخدمت ها در مسافرت جرأت نمی کند تا در تجارت مردم اضافی نفوذ کند، وینسون مشکلات و مشکلات راه حل را برطرف می کند تا این دو پسر را به حرکت در آوردن یک انسان مهم تبدیل کند!
11. Success is the resurrection of a title first published in 1897 by Orison Swett Marden, an entrepreneur and author of a series of self-help books, including "Getting the Most Out of Life".
[ترجمه ترگمان]موفقیت، رستاخیز عنوانی است که اولین بار در سال ۱۸۹۷ توسط orison Swett Marden، یک کارآفرین و نویسنده مجموعه ای از کتاب های خود کمک، از جمله \"گرفتن بیشتر از زندگی\" منتشر شد
[ترجمه گوگل]موفقیت در قیاس با یک عنوان است که اولین بار در سال 1897 توسط Orison Swett Marden، کارآفرین و نویسنده مجموعه ای از کتاب های کمک به خود، از جمله 'گرفتن بیشتر از زندگی'، منتشر شد
12. And as Echo far off through the vale my sad orison rolls.
[ترجمه ترگمان]و به محض اینکه اکو از دره هم دور شد، این هم دعای غم انگیز من به گوش رسید
[ترجمه گوگل]و به عنوان Echo دور از طریق دروغ غم انگیز غم انگیز من است