کلمه جو
صفحه اصلی

deceptively


بطورفریب امیز

انگلیسی به فارسی

فریبنده


انگلیسی به انگلیسی

• in a misleading manner, deceitfully, with intent to deceive

جملات نمونه

1. His mouth looked deceptively gentle.
[ترجمه ترگمان]دهانش به طور فریبنده آرام به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]دهان او فریبنده ملایم بود

2. His voice was deceptively mild.
[ترجمه ترگمان]صدایش به طرز عجیبی ملایم بود
[ترجمه گوگل]صدای او فریبنده خفیف بود

3. The terrain is often deceptively steep .
[ترجمه ترگمان]زمین اغلب به شکل ظاهری شیب دار است
[ترجمه گوگل]زمین اغلب فریبنده تند است

4. The answer to this question is deceptively straightforward .
[ترجمه ترگمان]پاسخ به این پرسش کاملا ساده است
[ترجمه گوگل]پاسخ به این سؤال فریب آمیزی ساده است

5. The house benefits from a deceptively spacious kitchen .
[ترجمه ترگمان]خانه از یک آشپزخانه به شکلی فریب آمیز سود می برد
[ترجمه گوگل]این خانه از یک آشپزخانه فضایی بزرگ لذت می برد

6. The tank is deceptively small: it actually holds quite a lot.
[ترجمه ترگمان]این تانک به شکل فریبنده کوچک است: در واقع بسیار زیاد است
[ترجمه گوگل]مخزن فریبنده ای کوچک است: در واقع خیلی زیاد است

7. Again, although deceptively simple in outward appearance, this salad satisfied completely with its subtle flavorings.
[ترجمه ترگمان]با این وجود، اگر چه به ظاهر به ظاهر ساده، این سالاد با flavorings ظریف آن کاملا ارضا شد
[ترجمه گوگل]باز هم، هر چند ظاهری ظاهری ظاهری ساده و ساده، این سالاد کاملا با طعم های ظریف آن کاملا رضایت بخش است

8. Deceptively strong, he can surprise opponents by riding heavy challenges.
[ترجمه ترگمان]او که بسیار قوی است می تواند با استفاده از چالش های شدید مخالفان را غافلگیر کند
[ترجمه گوگل]فریبنده قوی است، او می تواند مخالفان را با سواری چالش های سنگین تعجب کند

9. The storyline is deceptively simple.
[ترجمه ترگمان]داستان کاملا ساده است
[ترجمه گوگل]داستان داستان فریبنده ساده است

10. Within the deceptively small establishment are numerous and unique fresh flower arrangements, from small desktop bouquets to massive special occasion arrangements.
[ترجمه ترگمان]در محیط کوچک به ظاهر کوچک، آرایش گل تازه منحصر به فرد و منحصر به فرد از دسته های رومیزی کوچک گرفته تا ترتیبات خاص خاص وجود دارد
[ترجمه گوگل]در مؤسسات فریبنده ای کوچک، ترتیب گل های متعدد و منحصر بفردی از سبدهای دسکتاپ کوچک به ترتیب مناسبت های عظیم ویژه می باشد

11. The cast's work is deceptively effortless, slowly accentuating the suspension and narrowing the focus of culpability.
[ترجمه ترگمان]کار این گروه بدون تلاش، به کندی برجسته کردن تعلیق و محدود کردن تمرکز مقصر است
[ترجمه گوگل]کار کارگردان، فریب آمیزی بدون تلاش است، به آرامی تعلیق و تمرکز مجازات را تضعیف می کند

12. It's a deceptively simple idea that's very difficult to put into practice.
[ترجمه ترگمان]این یک ایده ساده و ساده است که قرار دادن آن بسیار مشکل است
[ترجمه گوگل]این یک ایده فریبنده ساده است که بسیار کاربردی است

13. Loomas' larger pieces are deceptively simple.
[ترجمه ترگمان]قطعات بزرگ تر به ظاهر ساده، ساده به نظر می رسند
[ترجمه گوگل]قطعات بزرگتر Loomas به صورت فریب آمیزی ساده هستند

14. His deceptively simple judgments dealt only with the essential points, stated the law tersely and clearly, and rarely provoked dissent.
[ترجمه ترگمان]قضاوت ساده او تنها با نکات اساسی سروکار داشت، و این قانون را به طور واضح و واضح بیان کرد و به ندرت مخالفت خود را مطرح می کرد
[ترجمه گوگل]قضاوت های فریب آمیزی ساده او تنها با نکات ضروری صورت می گیرد، قانون را کاملا و واضح بیان می کند و به ندرت مخالفت را تحریک می کند

15. Why something so deceptively simple should taste this delicious, I have no idea, but it was absolutely scrumptious.
[ترجمه ترگمان]چرا چیزی به این سادگی باید مزه این خوش مزه را بچشد، من هیچ نظری ندارم، اما واقعا خوش مزه بود
[ترجمه گوگل]چرا چنین چیزی فریبنده ساده باید این خوشمزه را طعم بگذارد، من هیچ نظری ندارم، اما کاملا شگفت انگیز بود

پیشنهاد کاربران

به طرز فریبنده ای
به طرز عجیبی ( البته در بعضی جملات به این معنی بکار میرود )

یعنی بر خلاف آنچه می نمایاند، بر خلاف ظاهر غلط اندازش
The tool is noisy to use and deceptively dangerous ( = it is more dangerous than it seems ) .

به طرز گول زننده ای

بطرز عجیبی

به شکل باورنکردنی

اغوا کننده
گمراه کننده
گول زننده


کلمات دیگر: