1. she opened the door with alacrity
با اشتیاق در را باز کرد.
2. They accepted the offer with alacrity.
[ترجمه ترگمان]با کمال میل این پیشنهاد را پذیرفتند
[ترجمه گوگل]آنها این پیشنهاد را با احتیاط پذیرفتند
3. They fell on the sandwiches with alacrity.
[ترجمه ترگمان]آن ها با چابکی و چابکی روی ساندویچ افتادند
[ترجمه گوگل]آنها در ساندویچ با سستی سقوط کردند
4. He accepted her offer with alacrity.
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد او را با رغبت پذیرفت
[ترجمه گوگل]او پیشنهاد خود را با احتیاط پذیرفت
5. She accepted the money with alacrity.
[ترجمه ترگمان]پول را با رغبت پذیرفت
[ترجمه گوگل]او پول را با احتیاط پذیرفت
6. With alacrity Surkov reminded us of their hope that we would host a conference in Great Britain.
[ترجمه ترگمان]با رغبت Surkov به ما یادآوری کرد که ما میزبان کنفرانسی در بریتانیای کبیر خواهیم بود
[ترجمه گوگل]با سرگیجه، سرکوب به ما یادآوری امیدواری کرد که ما یک کنفرانس در بریتانیا برگزار کنیم
7. The offer was accepted with alacrity and Harry has been writing these little vignettes for the paper ever since.
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد پذیرفته شد و هری این کتاب ها را از آن زمان به بعد روی کاغذ نوشت
[ترجمه گوگل]این پیشنهاد با خیرخواهی پذیرفته شد و هری از آن زمان تاکنون این ضرب المثل های کوچک را برای این مقاله نوشته است
8. The alacrity with which northerners enlisted for military service whenever warfare flared up on the Border speaks for itself.
[ترجمه ترگمان]The که شمالی برای خدمت سربازی به خدمت گرفته بودند هر زمان که جنگ بر سر مرز شعله ور می شد برای خودش حرف می زد
[ترجمه گوگل]هرچند که سرزمین های ساحلی که برای خدمت سربازی در نظر گرفته شده اند، هر زمان که جنگ در مرز گشوده شود، برای خودش سخن می گوید
9. She obeyed with alacrity.
[ترجمه ترگمان]او با چابکی اطاعت کرد
[ترجمه گوگل]او با اطمینان اطاعت کرد
10. She accepted with alacrity.
[ترجمه ترگمان]با کمال میل قبول کرد
[ترجمه گوگل]او با احتیاط پذیرفت
11. He took with alacrity and never looked back.
[ترجمه ترگمان]او با چابکی حرکت می کرد و هیچ وقت به عقب نگاه نمی کرد
[ترجمه گوگل]او با احتیاط و هرگز نگاه نکرد
12. Monsters resuscitate with the same alacrity as angels.
[ترجمه ترگمان]هیولاها با همان چابکی فرشتگان زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]هیولاها با همان بلایی که به عنوان فرشته ها به سر می برند احیا می شوند
13. Packages are delivered with alacrity.
[ترجمه ترگمان]بسته ها با اشتیاق تحویل داده می شوند
[ترجمه گوگل]بسته با تحویل تحویل داده می شود
14. Mr. Rushworth stepped forward with alacrity to tell him the agreeable news.
[ترجمه ترگمان]آقای راشورث با چابکی جلو آمد تا خبره ای خوش را برایش تعریف کند
[ترجمه گوگل]آقای راشورث به سمت جلو حرکت کرد تا خبرهای دلپذیر را به او بگوید