کلمه جو
صفحه اصلی

monumental


معنی : نا گذرا
معانی دیگر : وابسته به بنا یا لوحه ی یادبود، یادبودی، یادمانی، بزرگداشتی، همانند بنای یادبود: عظیم، پایا، جاودان، (رویداد) تاریخی، سرنوشت ساز، (عامیانه - تداعی منفی) افتضاح آور، شرم آور، بسیار بد، یادگاری، درخور، تاریخی، ماندگار، هویدا، معلوم، زیاد

انگلیسی به فارسی

یادگاری،درخور،یادگار ،تاریخی،ماندگار،هویدا،معلوم،زیاد


بسیار بزرگ و مهم، نا گذرا


انگلیسی به انگلیسی

• huge, great, enormous; long-lasting significance; of or pertaining to monuments
a monumental building or work of art is very large and impressive.
monumental also means very great or extreme.

مترادف و متضاد

نا گذرا (صفت)
timeless, monumental

impressive, overwhelming


Synonyms: awe-inspiring, awesome, classic, enduring, enormous, fantastic, gigantic, grand, great, historic, huge, immense, immortal, important, lasting, lofty, majestic, mammoth, massive, memorable, mighty, mortal, mountainous, outstanding, prodigious, significant, stupendous, towering, tremendous, unforgettable, vast


Antonyms: insignificant, trivial, unimportant, unimposing, unimpressive


جملات نمونه

1. monumental stupidity
حماقت عظیم

2. a monumental blunder
یک گاف (اشتباه) رسوا کننده

3. a monumental column to commemorate a naval victory
ستون یادبود در بزرگداشت پیروزی در جنگ دریایی

4. a monumental event
رویداد تاریخی

5. the monumental painting covers the chapel's entire ceiling
این نقاشی شگرف،سرتاسر سقف نمازخانه را می پوشاند.

6. shahnameh is a monumental literary work
شاهنامه یک اثر جاویدان ادبی است.

7. The monumental inscription is scarcely readable.
[ترجمه ترگمان]The بزرگ به سختی قابل خواندن است
[ترجمه گوگل]کتیبه قابل توجهی قابل فهم نیست

8. He's made a monumental cock-up of his first assignment.
[ترجمه ترگمان] اون از اولین ماموریت خودش یه کیر عظیم درست کرده
[ترجمه گوگل]او ساخته شده از یک تکواندو فوق العاده از اولین وظیفه اش است

9. Gibbon's monumental work 'The Rise and Fall of the Roman Empire'
[ترجمه ترگمان]اثر تاریخی گیبن: ظهور و سقوط امپراطوری روم
[ترجمه گوگل]کار مضحک گیبون 'ظهور و سقوط امپراتوری روم'

10. I had a monumental run-in with him a couple of years ago.
[ترجمه ترگمان] چند سال پیش یه خاطره کامل باه اش داشتم
[ترجمه گوگل]من چند سال پیش یک بار با او مواجه شدم

11. I take no real interest in monumental sculpture.
[ترجمه ترگمان]من هیچ علاقه ای به یه مجسمه عظیم ندارم
[ترجمه گوگل]من علاقه خاصی به مجسمه سازی های برجسته ای ندارم

12. There was a monumental traffic jam on the freeway.
[ترجمه ترگمان] یه ترافیک وحشتناک روی بزرگراه بود
[ترجمه گوگل]یک ترافیک خیالی در بزرگراه وجود داشت

13. This isn't such a monumental task but for the arrival of another 150,000 visitors who have exactly the same plans!
[ترجمه ترگمان]این کار چندان مهمی نیست، اما برای رسیدن ۱۵۰۰۰۰ نفر دیگر که دقیقا برنامه مشابهی دارند!
[ترجمه گوگل]این یک کار بسیار مهیج نیست، بلکه برای ورود 150،000 بازدیدکننده دیگر که دقیقا همین برنامه را دارند!

14. It is, however, for his accomplished monumental sculpture that William Stanton is best known.
[ترجمه ترگمان]با این حال، این مجسمه برای مجسمه سازی monumental که به نظر ویلیام استانتون شهرت دارد مشهور است
[ترجمه گوگل]با این حال، برای مجسمه های برجسته خود را که ویلیام استونتون بهتر شناخته شده است

15. But what a monumental place in the history of publicity she has.
[ترجمه ترگمان]اما چه جای بزرگی در تاریخ شهرت دارد
[ترجمه گوگل]اما چه مکان مهمی در تاریخ تبلیغات او دارد

16. It's a truly monumental work, at an unbeatable price.
[ترجمه ترگمان]این یک اثر واقعا به یادماندنی است
[ترجمه گوگل]این یک کار واقعا قابل توجه است و قیمت بسیار بالایی دارد

a monumental column to commemorate a naval victory

ستون یادبود در بزرگداشت پیروزی در جنگ دریایی


Shahnameh is a monumental literary work.

شاهنامه یک اثر جاویدان ادبی است.


The monumental painting covers the chapel's entire ceiling.

این نقاشی شگرف، سرتاسر سقف نمازخانه را می‌پوشاند.


a monumental event

رویداد تاریخی


monumental stupidity

حماقت عظیم


a monumental blunder

یک گاف (اشتباه) رسوا‌کننده


پیشنهاد کاربران

به یادماندنی

خطیر

دست نیافتنی

monumental مونیومنتال= به یادماندنی

مجلل

آزگار


کلمات دیگر: