کلمه جو
صفحه اصلی

titillation


معنی : هیجان، لذت، کیف، غلغلک، غلغلک اوری
معانی دیگر : غلغلک، غلغلک اوری، لذت، کیف، هیجان

انگلیسی به فارسی

غلغلک، غلغلک اوری، لذت، کیف، هیجان


تیتلیاسیون، کیف، غلغلک، لذت، غلغلک اوری، هیجان


انگلیسی به انگلیسی

• pleasurable excitement, arousal, stimulation, tickling

مترادف و متضاد

هیجان (اسم)
fit, fret, boil, excitation, agitation, excitement, thrill, frenzy, dither, titillation, fission, ignition, tornado, fever, tempest, lather, hysterics, unco, snit, stour

لذت (اسم)
amusement, pleasure, delight, joy, enjoyment, gratification, titillation, frill, delectation, gusto

کیف (اسم)
pleasure, bag, briefcase, valise, titillation, revel, intoxication, kef, jollity

غلغلک (اسم)
titillation, tickle

غلغلک اوری (اسم)
titillation

جملات نمونه

1. Mundin is nonplussed at our lack of proper titillation.
[ترجمه ترگمان] Mundin \"به خاطر کمبود\" titillation \"غافلگیر شده\"
[ترجمه گوگل]Mundin در فقدان تطبیق مناسب ما کم است

2. But lately some women have fought to transcend titillation by rebranding it as fitness.
[ترجمه ترگمان]اما اخیرا برخی از زنان با علامت تجاری و علامت دادن آن به عنوان تناسب، با آن ها مبارزه کرده اند
[ترجمه گوگل]اما به تازگی برخی از زنان برای جلوگیری از تاتیلیت کردن تلاش می کنند تا آن را به عنوان تناسب اندام تغییر نام دهند

3. That TV show is nothing but titillation . It's got no substance.
[ترجمه ترگمان] اون سریال تلویزیونی چیزی جز \"titillation\" نیست هیچ ماده ای نداره
[ترجمه گوگل]این نمایش تلویزیونی چیزی جز تالیف نیست هیچ دارویی نیست

4. I hope you're lying for the sake of titillation .
[ترجمه ترگمان]امیدوارم به خاطر titillation دروغ بگی
[ترجمه گوگل]امیدوارم شما به خاطر تاتیلیت دادن دروغ بگید

5. The reputations of others who may not have been so willing to be identified are sacrificed in the quest for titillation.
[ترجمه ترگمان]شهرت افراد دیگر که ممکن است اینقدر مایل به شناسایی نباشند، در تلاش برای titillation قربانی می شوند
[ترجمه گوگل]اعتقادات دیگران که ممکن است تمایل به شناسایی نداشته باشند در تلاش برای تالیف قربانی می شوند

6. It is one where the clear purpose of extensive coverage was titillation.
[ترجمه ترگمان]مکانی است که هدف روشن پوشش گسترده آن titillation است
[ترجمه گوگل]این یکی است که هدف مشخصی از پوشش گسترده آن، تیتلیاسیون است

7. These intrepid sexplorers test-drive techniques and toys to rate their titillation.
[ترجمه ترگمان]این sexplorers متهور، تکنیک ها و اسباب بازی ها را برای سرعت بخشیدن به titillation خود استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]این تکنسین ها و اسباب بازی های تست درایور بی رویه را برای تیتیلاسیون خود ارزیابی می کنند

8. Arriving in Britain in the 1960s, he invented the modern tabloid newspaper—a stew of sexual titillation, moral outrage and political aggression.
[ترجمه ترگمان]او که در دهه ۱۹۶۰ به بریتانیا رسید، روزنامه tabloid مدرن را اختراع کرد - یک خورش جنسی، خشم اخلاقی و تهاجم سیاسی
[ترجمه گوگل]او در دهه 1960 در بریتانیا به دنیا آمد و روزنامه های مدرن را به نمایش گذاشت - خمیری از تحریک جنسی، خشم اخلاقی و تجاوز سیاسی

9. Color yellow or olivine, sticks thick or assumes the foaming state, has the stink, mostly for vagina inflammation result, is most common by the infusorium vaginitis, has the vulva titillation.
[ترجمه ترگمان]رنگ زرد رنگی یا olivine، که ضخیم است و یا حالت کف آلود را فرض می کند، بوی بد می دهد، بیشتر به خاطر التهاب مهبل، بیشتر توسط the vaginitis رایج است، the vulva دارد
[ترجمه گوگل]رنگ زرد یا الیوین، ضخیم یا ضخیم است یا حالت فوم را در بر می گیرد، اغلب برای التهاب واژن واژن، اغلب از طریق واژینیت infusorium رایج است، ویتیلاسیون وریدی

10. They became regular fare at many drive-ins and small theaters catering especially to young audiences looking for thrills and titillation .
[ترجمه ترگمان]آن ها در بسیاری از کافه ها و تئاترهای کوچک غذا درست می کردند، به ویژه برای تماشاچیان جوان که به دنبال thrills و titillation می گشتند
[ترجمه گوگل]آنها به طور منظم در بسیاری از رانندگان و تئاترهای کوچک به طور خاص به تماشاگران جوان به دنبال هیجان و titillation غذا خوردن شد

11. Many for mycotic vaginitis's typical phenomenon, often is accompanied by the serious vulva titillation.
[ترجمه ترگمان]بسیاری برای پدیده معمول mycotic vaginitis اغلب با the titillation جدی همراه است
[ترجمه گوگل]بسیاری از پدیده های معمول واژینیت مکیوتیک، اغلب با تلخیص جدی ولو در ارتباط هستند

12. This book was trading not only on self improvement through vocabulary, but on the titillation of scandal through the recent impeachment of Warren Hastings the Governor General of Bengal.
[ترجمه ترگمان]این کتاب نه تنها بر پیشرفت خود از طریق دایره لغات بلکه بر روی titillation رسوایی از طریق استیضاح اخیر وارن هیستینگز، فرماندار کل بنگال، مبادله شد
[ترجمه گوگل]این کتاب نه تنها بر پیشرفت خود از طریق واژگان، بلکه بر تطبیق رسوایی از طریق تجاوز اخیر وارن هاستینگز، فرماندار بنگال، معامله شد

13. Price said the story had been driven entirely by Mosley's family name and the paper's pursuit of "sexual titillation".
[ترجمه ترگمان]Price گفت که این داستان به طور کامل با نام خانواده s و پی گیری \"titillation جنسی\" نوشته شده بود
[ترجمه گوگل]قیمت گفت که این داستان به طور کامل توسط نام خانوادگی Mosley و دنبال کردن 'تحریک جنسی' انجام شده است

14. The cultural damage wrought by this may be more profound than temporary titillation.
[ترجمه ترگمان]آسیب فرهنگی ایجاد شده توسط این ممکن است بسیار عمیق از titillation موقت باشد
[ترجمه گوگل]آسیب های فرهنگی ناشی از این ممکن است عمیق تر از تالیف موقت باشد

پیشنهاد کاربران

تحریک آمیز
محرک
لذت آور

تحریک جنسی


کلمات دیگر: