کلمه جو
صفحه اصلی

demoralizing

انگلیسی به فارسی

demoralizing، تضعیف روحیه کردن، از روحیه انداختن، تضعیف کردن


انگلیسی به انگلیسی

• debasing, degrading, humiliating

جملات نمونه

1. The news is very demoralizing.
[ترجمه ترگمان]این خبر بسیار زننده است
[ترجمه گوگل]اخبار بسیار تخریب کننده است

2. The whole thing, needless to say, is demoralizing.
[ترجمه ترگمان]لازم به گفتن نیست که همه چیز باعث تضعیف روحیه می شود
[ترجمه گوگل]همه چیز، بدون نیاز به گفتن، demoralizing است

3. By and large, it was a losing and demoralizing fight.
[ترجمه ترگمان]رویهمرفته، مبارزه شکست و تباهی بود
[ترجمه گوگل]به طور کلی، این یک مبارزه از دست رفته و تحریک آمیز بود

4. Rousseau's intellectual influence was on the whole demoralizing.
[ترجمه ترگمان]تاثیر فکری روسو بر همه روحیه شکسته بود
[ترجمه گوگل]نفوذ فکری روسو در کل از بین رفته است

5. Those snipers are demoralizing my people.
[ترجمه ترگمان] اون تیرانداز واقعا مردم من رو نا امید می کنه
[ترجمه گوگل]این تک تیر اندازان من مردم را تخریب می کنند

6. The Eclipse easily achieved its objective of demoralizing enemy troops.
[ترجمه ترگمان]اکلیپس به راحتی هدف خود را از تضعیف نیروهای دشمن به دست آورد
[ترجمه گوگل]Eclipse به راحتی اهداف خود را برای تخریب نیروهای دشمن به دست آورد

7. There's nothing in the world so demoralizing as money.
[ترجمه ترگمان]در دنیا هیچ چیز به اندازه پول در دنیا نیست
[ترجمه گوگل]هیچ چیزی در جهان وجود ندارد که به اندازه پول به معنای تحقیر باشد

8. I think it's demoralizing to the people in Japan.
[ترجمه ترگمان]به نظر من، روحیه مردم ژاپن را تضعیف می کند
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم آن را به مردم ژاپن demoralizing

9. These practices had a demoralizing effect on UNRRA workers.
[ترجمه ترگمان]این کارها اثر نامطلوبی بر کارگران UNRRA داشت
[ترجمه گوگل]این شیوه ها بر کارکنان UNRRA تأثیر می گذارد

10. I witnessed for many years its demoralizing influences and its destructiveness to human happiness.
[ترجمه ترگمان]من سال ها شاهد آن بودم که روحیه تضعیف روحیه او و ویرانگری آن به سعادت انسانی
[ترجمه گوگل]من برای سالها شاهد تأثیرات تخریبناپذیر آن و ویرانی آن به سعادت انسان بودم

11. Persistent disapproval or criticism can be highly demoralizing.
[ترجمه ترگمان]مخالفت مداوم و یا انتقاد می تواند به شدت تضعیف شود
[ترجمه گوگل]مخالفت مداوم یا انتقاد می تواند بسیار فاسد شود

12. The same is true for demoralizing shout and thunderclap.
[ترجمه ترگمان]همین امر هم برای فریاد زدن و غرش رعد درست است
[ترجمه گوگل]همین امر برای فریاد زدن و رعد و برق نیز صادق است

13. How marriage ruins a man! It is as demoralizing as cigarettes, and far more expensive.
[ترجمه ترگمان]چگونه ازدواج یک مرد را خراب می کند! مثل اینکه واقعا به خاطر سیگار است و خیلی هم گران است
[ترجمه گوگل]چگونه ازدواج یک مرد را خراب می کند! این همانند سیگار است و بسیار گران تر است

14. Lord Henry, you are quite delightful and dreadfully demoralizing.
[ترجمه ترگمان]لرد هنری، شما خیلی خوشحال و بی اندازه زشت هستید
[ترجمه گوگل]لرد هنری، شما کاملا لذت بخش و ناخوشایند هستید

پیشنهاد کاربران

دلسردکننده


کلمات دیگر: