کلمه جو
صفحه اصلی

corrode


معنی : سو زاندن، زنگ زدن، خوردن، پوسیدن
معانی دیگر : (فلزات و غیره را) خوردن، تحلیل بردن، (به خاطر زنگ زدگی یا اسید و غیره) از بین بردن یا رفتن، (فلزات) پوساندن، (مجازی - حسادت و دشمنی و غیره) از درون خوردن، به هم زدن، خراب کردن، خوردن اسیدوفلزات، زنگ زدن فلزات

انگلیسی به فارسی

خوردن (اسیدوفلزات)، پوسیدن، زنگ زدن (فلزات)


خوردن، زنگ زدن، پوسیدن، سو زاندن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: corrodes, corroding, corroded
(1) تعریف: to cause to wear away by degrees, esp. by chemical action.
مترادف: eat
مشابه: bite, decay, deteriorate, eat through, erode, fret, gnaw, oxidize, rust

- Rust had corroded the exterior of the car.
[ترجمه ترگمان] (راست)هوای بیرون اتومبیل را زنگ زده بود
[ترجمه گوگل] زنگ در خارج از ماشین سقوط کرد

(2) تعریف: to damage or slowly destroy.
مترادف: eat up, rot
مشابه: consume, corrupt, damage, destroy, deteriorate, erode, fret, gnaw, ravage, ruin

- Jealousy corroded their relationship.
[ترجمه ترگمان] حسادت رابطه شون رو داغون کرده
[ترجمه گوگل] حسادت رابطه آنها را تضعیف می کند
- Pride is corroding his character.
[ترجمه ترگمان] غرور در خراب کردن شخصیتش است
[ترجمه گوگل] پری دریایی شخصیت اوست
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: corrodible (adj.), corrodant (n.), corroder (n.), corrodibility (n.)
• : تعریف: to be worn away by degrees.
مترادف: deteriorate
مشابه: decay, eat, erode, fret, molder, oxidize, rot away, rust, wear

• eat away; rust, oxidize; be rusted, be oxidized; be eaten away
when metal corrodes or when something corrodes it, it is gradually destroyed by rust or a chemical.

مترادف و متضاد

Synonyms: bite, canker, consume, corrupt, destroy, deteriorate, erode, gnaw, impair, oxidize, rot, rust, scour, waste


Antonyms: aid, build, fortify, help


سوزاندن (فعل)
cinder, bite, burn, cauterize, corrode, cremate, scorch, inflame, incinerate, sear, stunt

زنگ زدن (فعل)
smut, ring, stain, corrode, rust, hang up, oxidize

خوردن (فعل)
fit, gnaw, feed, strike, hit, match, eat, grub, drink, corrode, hurtle, devour, erode, take a meal

پوسیدن (فعل)
decay, rot, putrefy, corrode, rust, molder, moulder

wear away; eat away


جملات نمونه

Some acids corrode metals.

برخی اسیدها فلزات را می‌خورند.


1. some acids corrode metals
برخی اسیدها فلزات را می خورند.

2. gold does not corrode easily
طلا به آسانی خورده نمی شود.

3. Higher levels of pollution have started to corrode pipes.
[ترجمه ترگمان]سطوح بالاتر آلودگی شروع به زنگ زدن لوله ها کرده است
[ترجمه گوگل]سطوح بالاتر آلودگی شروع به خوردن لوله ها می کنند

4. Steel tends to corrode faster in a salty atmosphere, such as by the sea.
[ترجمه ترگمان]فولاد تمایل به خورده شدن سریع تر در یک جو نمکی مانند دریا دارد
[ترجمه گوگل]فولاد تمایل به خوردن سریع تر در یک فضای شور، مانند دریا

5. Certain chemicals will corrode if left on bare metal.
[ترجمه ترگمان]بعضی از مواد شیمیایی، اگه روی فلز لخت بمونن، تحت تاثیر قرار می گیره
[ترجمه گوگل]بعضی از مواد شیمیایی در صورتی که بر روی فلز برهنه باقی می مانند، corrode شوند

6. Acid causes metal to corrode.
[ترجمه ترگمان]اسید باعث خورده شدن فلز می شود
[ترجمه گوگل]اسید باعث فلزی شدن می شود

7. The unit will not corrode and does not have the sharp beam pattern cut off of modern halogen lights.
[ترجمه ترگمان]این واحد خورده نخواهد شد و الگوی تیر تیزی که با چراغ های هالوژن مدرن قطع می شود را ندارد
[ترجمه گوگل]این واحد خوردگی نخواهد داشت و الگوی تیز تیر را که از چراغ های هالوژن مدرن قطع شده است ندارد

8. Theserevelations corrode public faith in democracy.
[ترجمه ترگمان]Theserevelations باعث خورده شدن ایمان عمومی در دموکراسی می شود
[ترجمه گوگل]این ارزیابی ها اعتقاد عمومی به دموکراسی را سست می کنند

9. If the batteries leak, they can corrode the case of your flashlight.
[ترجمه ترگمان]اگر این باتری ها نشتی داشته باشند، می توانند پرونده چراغ قوه شما را خورده باشند
[ترجمه گوگل]اگر باتری ها نشت کنند، می توانند مورد چراغ قوه شما را خراب کنند

10. Acid can corrode most metals.
[ترجمه ترگمان]اسید می تواند بیشتر فلزات خورده شود
[ترجمه گوگل]اسید می تواند بیشتر فلزات را آسیب بزند

11. An acid has the power to corrode metals.
[ترجمه ترگمان]یک اسید قدرت خورده شدن فلزات را دارد
[ترجمه گوگل]اسید دارای قدرت خوردن فلزات است

12. Though a windstorm may corrode your happiness.
[ترجمه ترگمان]هر چند که باد سریع خوشبختی تو رو تحت تاثیر قرار میده
[ترجمه گوگل]اگرچه یک طوفان دریایی ممکن است شادی شما را خراب کند

13. Acidoresistant: Without corrode in 5 % hydrochloric Acid solution at 24 hour.
[ترجمه ترگمان]Acidoresistant: بدون خورده شدن ۵ % محلول اسید هیدروکلریک در ۲۴ ساعت
[ترجمه گوگل]Acidoresistant بدون کروم در 5٪ محلول اسید هیدروکلریک در 24 ساعت

14. Threads can corrode and cause leakage.
[ترجمه ترگمان]Threads می تواند خورده شود و باعث نشت شود
[ترجمه گوگل]نخ ها می توانند خوردگی و نشتی ایجاد کنند

15. The bourgeoisie is sure to corrode people and aim its sugar-coated bullets at them.
[ترجمه ترگمان]بورژوازی مطمئن است که مردم را خورده و گلوله های پوشیده از شکر خود را به آن ها نشانه خواهد داد
[ترجمه گوگل]بورژوازی مطمئنا مردم را خراب می کند و گلوله های شسته شده خود را به آنها هدایت می کند

Gold does not corrode easily.

طلا به آسانی خورده نمی‌شود.


The car's radiator is completely corroded.

رادیاتور اتومبیل کاملاً زنگ زده است.


She felt that jealousy had corroded her relationship with her husband.

احساس می‌کرد که حسادت رابطه‌ی او با شوهرش را خراب کرده است.


پیشنهاد کاربران

ضعیف کردن تدریجی ـــ از بین بردن تدریجی

اکسید شدن

● زنگ زدن، اکسید شدن
● تحلیل رفتن

abolish

To be damaged slowly by something

فرسودن


کلمات دیگر: